♬دورت بگردم من نفسم شیشه عمرم ببخشید که حواسم بهت نبود بب

♬دورت بگردم من نفسم شیشه عمرم ببخشید که حواسم بهت نبود ببخشید باید خودمم باهات میومدم
♣︎اشکال ندا...ره(سرفه) میش..ه بر..یم (سرفه)
خون..نه
♬آره آره چرا نشه
بغلش ‌کردم و به سمت ماشین رفتیم گذاشتمش تو
ماشین.
نشستم پشت فرمون.
از ماشین پیاده شدم و ات رو بغل ‌کردم
و به سمت اتاق رفتم
ات رو تخت گذاشتم و لباساشو در آوردم چشمم به کبودی رو گردنش خورد که هنر خودم بود.
بوسه ایی به گردنش زدم. لباس جدید پوشوندم وپتو رو کشیدم روش
ɞ𝐚𝐭ʚ
چشمامو باز کردم به خودم که اومدم یادم اومد چی شده
اَه میخواستم جیمین و سوپرایز کنم مثلا
پتو رو از رو پاهام کنار زدم صدای آب از حموم می اومد
موهامو باز شده بود و لباسام عوض کار جیمینِ💖:)!
بعد از مرتب کردن تخت رفتم پرده رو کشیدم تا نور خورشید اتاق و روشن کنه آخرین روز تابستون بود
ولی خورشید همچنان نورش و میتابوند
دستامو به سمت بالا بردم و کشیدمشون صدای ترق استخونم شنیدم
با صدای جیمین از پشت سرم پریدم
♬صبح بخیر خرس قطبی
♣︎خرس قطبی؛/!
همینطور که سشوار برق میزد هومی گفت
♬بیا موهامو خشک کن
رفتم سمتش و سشوار ازش گرفتم نشست رو صندلی روبه روی میز
دست کشیدم لای موهاش لخت بود و خوش حالت
شروع کردم به خشک کردن موهاش