همه بادیگارد های جونگکوک به ات حمله کردن و ات همه رو زد
همه بادیگارد های جونگکوک به ات حمله کردن و ات همه رو زد
+خب اینم از اخری تموم شدد
-تو چجوری همه اینارو زدییی (تعجب
+من که گفتم میتونم😁
-ولی بازم نمیبرمت
+اخه چراااااا
-نمیشه نمیتونم ببرمت
+خیلی بدی اقای جئون (قهر ، رفت تو اتاقش و در رو قفل کرد )
-خدا نجاتم بده از دست این دیوونه نشمم الان نمیتونم باهاش اشتی برگشتم خونه خودش مجبور میشه اشتی کنه
ویو کوک : رفتم اماده شدم و حرکت کردم و رفتم سمت یه خونه کوچیک که میخواستم اونجا برای ات تولد بگیرم
-خب وسایل هارو بیارید داخل
$چشم اقا
-افرین ، خب اینو بزار اونجا اونم بزار اونجا و اونم بزار........
ویو ات : با جئون قهر کردم و رفتم تو اتاقم و در اتاقم و قفل کردم که کسی نیاد داخل یادم اومد امروز تولدمه و بازم مثل سال های قبل تنهام و زدم زیر گریه
-خب اینم از کیک و اینم کادو ها خوبه همه چیز کامله تنها چیزی که نیست اته برم دنبالش و بیام (لبخند
ویو کوک : همه چیز خیلی خوب شده رفتم خونه تا ات و بیارم و سوپرایزش کنم
+خب اینم از اخری تموم شدد
-تو چجوری همه اینارو زدییی (تعجب
+من که گفتم میتونم😁
-ولی بازم نمیبرمت
+اخه چراااااا
-نمیشه نمیتونم ببرمت
+خیلی بدی اقای جئون (قهر ، رفت تو اتاقش و در رو قفل کرد )
-خدا نجاتم بده از دست این دیوونه نشمم الان نمیتونم باهاش اشتی برگشتم خونه خودش مجبور میشه اشتی کنه
ویو کوک : رفتم اماده شدم و حرکت کردم و رفتم سمت یه خونه کوچیک که میخواستم اونجا برای ات تولد بگیرم
-خب وسایل هارو بیارید داخل
$چشم اقا
-افرین ، خب اینو بزار اونجا اونم بزار اونجا و اونم بزار........
ویو ات : با جئون قهر کردم و رفتم تو اتاقم و در اتاقم و قفل کردم که کسی نیاد داخل یادم اومد امروز تولدمه و بازم مثل سال های قبل تنهام و زدم زیر گریه
-خب اینم از کیک و اینم کادو ها خوبه همه چیز کامله تنها چیزی که نیست اته برم دنبالش و بیام (لبخند
ویو کوک : همه چیز خیلی خوب شده رفتم خونه تا ات و بیارم و سوپرایزش کنم
۳.۸k
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.