Part ⁹
Part ⁹
علامت ها: یونا+/ تهیونگ-/ سوجین&/ جیون×/ هانول@/ سیون¢/ کیوم£
: جدی میگی؟ به جشن بسکتبالی ها دعوت شدی؟؟
لب گزیدم
+ هیس آرومتر!
: کی ازت دعوت کرده
+ کیان؟ نه!..ناک..ناک..
: ناکیوم!!؟
بشکن زدم
+ اره به گمونم خودش باشه
چشم هاش درشت شد
: چطور شده اون پسره ی تخس دنبال همراه جشن میگرده؟
+ میشناسیش؟
: تا حدودی.. یه جورایی شبیه تهیونگه ولی مهربونتر و خوش رفتار تر
نگاهی ناامید و دردمندی کردم
پوفی کشیدم
با خنده مشتی به بازوم زد
: خبر داری کالیندا هم می یاد؟
+ یه جورایی مطمئن بودم که خودش و جا میکنه
: با اینکه دختر شیطان صفت و بد ذاتی هست اما کار بلدیش تو تخت و نقض نمیکنه و کدوم پسری خوش گذروندن با یه دختر کار بلد و با اندام تراشیده که میتونه خوب از عضوش سواری بگیره و سریع اغواش کنه رو دوست نخواهد داشت؟
: کالیندا خیلی سعی کرد با چسبوندنش به ناکیوم یه بار تعمشو بچشه ولی کیوم اندازه پشه هم بهش محل نداد.
: و...
سرم و که لحظه ای پایین انداختم بلند کردم و گفتم
+ و چی؟
با لحظه ای مکث گفت
: ناکیوم و تهیونگ رقیب های سرسخت همدیگن یه جورایی نقطه مقابل همدیگن.. وقتی مسابقه بین این دو باشگاه برگزار میشه اکثر مدارس حتی اگه کلاس داشته باشن برای تماشا می یان و سر برد و باخت تیم مورد علاقشون قمار میکنن...
نوک لب هام به حالت تعجب به پایین کشیده شدن و تای آبروم بالا رفت
+ جالب شد
لپ هاش و باد کرد و سرش رو به جهات تکون داد
: کاش اینطور بود! در حین اینکه دوستی خیلی مرئی باهم دارن دشمن و رقیب هم هستن خصوصا تهیونگ ازپارسال هیچ چشم دیدنش و نداره
+ چرا؟ مگه پارسال چه اتفاقی افتاده؟
اهش هوا رفت
: تهیونگ به کیوم باخت
تعجبم برانگیخت
+ ناکیوم تهیونگ و شکست داد؟
با سر تایید کرد
: بازی واقعا نفس گیری بود. به سه چهار ساعت طول انجامید و نهایتا خطای تهیونگ توپ کیوم و به گل رسوند و پیروزی مبارکشون شد. هیچوقت چشم های تهیونگ و که از خشم میجوشید و فراموش نمیکنم.
با تردید پرسیدم
+ یعنی، الان من درخواست کیوم و بپزیرم...
: دشمن تهیونگی
+ ولی این خیلی مزخرفه
: کسی که دوست نباشه قطعا دشمنه
حرفش و در حالی که گازی از پنکیک عسلیش میزد و پاش و روی پای دیگرش مینداخت گفت. بلند شدم و با اشوه از پشت، دست هام و دور گردنش حلقه کردم و ناز و به تار های صوتیم هدیه دادم
+ تو که این مزخرفات و باور نداری داری؟
سکوت کرد و اخم هاش پر رنگ تر شد. گره دست هام و شل کردم و عقب رفتم.
+ تو جدی ای الان!!؟
بدون انداختن نگاهی فقط اخم هاش پررنگ تر شد
ادامه دارد¿....
علامت ها: یونا+/ تهیونگ-/ سوجین&/ جیون×/ هانول@/ سیون¢/ کیوم£
: جدی میگی؟ به جشن بسکتبالی ها دعوت شدی؟؟
لب گزیدم
+ هیس آرومتر!
: کی ازت دعوت کرده
+ کیان؟ نه!..ناک..ناک..
: ناکیوم!!؟
بشکن زدم
+ اره به گمونم خودش باشه
چشم هاش درشت شد
: چطور شده اون پسره ی تخس دنبال همراه جشن میگرده؟
+ میشناسیش؟
: تا حدودی.. یه جورایی شبیه تهیونگه ولی مهربونتر و خوش رفتار تر
نگاهی ناامید و دردمندی کردم
پوفی کشیدم
با خنده مشتی به بازوم زد
: خبر داری کالیندا هم می یاد؟
+ یه جورایی مطمئن بودم که خودش و جا میکنه
: با اینکه دختر شیطان صفت و بد ذاتی هست اما کار بلدیش تو تخت و نقض نمیکنه و کدوم پسری خوش گذروندن با یه دختر کار بلد و با اندام تراشیده که میتونه خوب از عضوش سواری بگیره و سریع اغواش کنه رو دوست نخواهد داشت؟
: کالیندا خیلی سعی کرد با چسبوندنش به ناکیوم یه بار تعمشو بچشه ولی کیوم اندازه پشه هم بهش محل نداد.
: و...
سرم و که لحظه ای پایین انداختم بلند کردم و گفتم
+ و چی؟
با لحظه ای مکث گفت
: ناکیوم و تهیونگ رقیب های سرسخت همدیگن یه جورایی نقطه مقابل همدیگن.. وقتی مسابقه بین این دو باشگاه برگزار میشه اکثر مدارس حتی اگه کلاس داشته باشن برای تماشا می یان و سر برد و باخت تیم مورد علاقشون قمار میکنن...
نوک لب هام به حالت تعجب به پایین کشیده شدن و تای آبروم بالا رفت
+ جالب شد
لپ هاش و باد کرد و سرش رو به جهات تکون داد
: کاش اینطور بود! در حین اینکه دوستی خیلی مرئی باهم دارن دشمن و رقیب هم هستن خصوصا تهیونگ ازپارسال هیچ چشم دیدنش و نداره
+ چرا؟ مگه پارسال چه اتفاقی افتاده؟
اهش هوا رفت
: تهیونگ به کیوم باخت
تعجبم برانگیخت
+ ناکیوم تهیونگ و شکست داد؟
با سر تایید کرد
: بازی واقعا نفس گیری بود. به سه چهار ساعت طول انجامید و نهایتا خطای تهیونگ توپ کیوم و به گل رسوند و پیروزی مبارکشون شد. هیچوقت چشم های تهیونگ و که از خشم میجوشید و فراموش نمیکنم.
با تردید پرسیدم
+ یعنی، الان من درخواست کیوم و بپزیرم...
: دشمن تهیونگی
+ ولی این خیلی مزخرفه
: کسی که دوست نباشه قطعا دشمنه
حرفش و در حالی که گازی از پنکیک عسلیش میزد و پاش و روی پای دیگرش مینداخت گفت. بلند شدم و با اشوه از پشت، دست هام و دور گردنش حلقه کردم و ناز و به تار های صوتیم هدیه دادم
+ تو که این مزخرفات و باور نداری داری؟
سکوت کرد و اخم هاش پر رنگ تر شد. گره دست هام و شل کردم و عقب رفتم.
+ تو جدی ای الان!!؟
بدون انداختن نگاهی فقط اخم هاش پررنگ تر شد
ادامه دارد¿....
۱.۷k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.