part 2
چون دلم رو میشکستن
جیمین: من میدونم کی هستی
رزی بلند گفت
رزی: ای وای به خاک رفتیم
جیسو: نه عزیزم به باد رفتیم
من: اونجور که میگین نمیشه به ف.ا.ک رفتیم
جنی: هی میگم دردسر نتراشید بیا درستش کن
جیمین: این یه نو خود نمایی نیست
رزی: این داره چه زری میزنه
سان فرند: ببخشید نمیخواستم جسارت کنم فقط میخواستم به نامجون بگم که باهاش شوخی کردم و آرمی نیستم
جیمین: ولی من اینجوری برداشت نمیکنم
رزی: نکن نکبت زشت
جیسو: رزی این کجاش زشته به این خوشکلی
رزی: الان طرفداری اون رو میکنی
سان فرند: آقای پارک شما مختاری هرجور که دوست دارین درمورد من فکر کنید ولی این رو بدونید یک درصد از اون چیز های که فکر میکنید حقیقت نداره و با این حال شما آزادی من ایرادی نمیگیرم
جیمین: فکر نمیکنی همین الان داری خودتو خوب جلوه میدی
رزی: این چه عوضیه از کاه کوه میسازه
من: فقط زرنگ ولی اون قدر زرنگه که مساعل ساده براش غیر قابل حل
رزی: درست میگی فقط باید منم زرنگ باشم
سان فرند: شما درست میگین کار من اشتباه بود از اولم نباید به لایو نامجون میاومدم ولی شما با برخوردی که با من داشتین لیاقت عذر خواهی کردن رو ندارید ولی همباز متاسف
و رزی از لایو بیرون اومد شروع کرد به غرغر کردن منو جنی بی توجه به رزی از ون پیاده شدیم و به طرف استودیو رفتیم ذهنم درگیر نفرت جیمین به رزی بود ،نفهمیدم کی رسیدم، وقتی به خودم اومدم نشسته بودم روی صندلی گیریمر آرایشگر به جون صورت و موهام افتاده بود، میخواستم درخواست کمک کنم که صدای ایو رو شنیدم
ایو: نیاز نیست زیاد آرایشش کنی یه آرایش معمولی کافیه موهاشم لَخت کن فرقش رو از بقل جدا کن چتری هاش رو به اون سمتی که همیه موهاش هستن بفرست، عاراستی لباست رو پیدا کردم
من: ببینمش
چوبلباسی رو ورداشت و نشونم داد لباسی که بهش آويزون بود خیلی زیبا بود با خوشحالی نگاهش کردم
من: اونی سلیقت حرف نداره
ایو لبخندی زد و از اونجا دور شد و به بچه ها ملحق شد
(عکس لباس ها توی استوری میزارم)
جیمین: من میدونم کی هستی
رزی بلند گفت
رزی: ای وای به خاک رفتیم
جیسو: نه عزیزم به باد رفتیم
من: اونجور که میگین نمیشه به ف.ا.ک رفتیم
جنی: هی میگم دردسر نتراشید بیا درستش کن
جیمین: این یه نو خود نمایی نیست
رزی: این داره چه زری میزنه
سان فرند: ببخشید نمیخواستم جسارت کنم فقط میخواستم به نامجون بگم که باهاش شوخی کردم و آرمی نیستم
جیمین: ولی من اینجوری برداشت نمیکنم
رزی: نکن نکبت زشت
جیسو: رزی این کجاش زشته به این خوشکلی
رزی: الان طرفداری اون رو میکنی
سان فرند: آقای پارک شما مختاری هرجور که دوست دارین درمورد من فکر کنید ولی این رو بدونید یک درصد از اون چیز های که فکر میکنید حقیقت نداره و با این حال شما آزادی من ایرادی نمیگیرم
جیمین: فکر نمیکنی همین الان داری خودتو خوب جلوه میدی
رزی: این چه عوضیه از کاه کوه میسازه
من: فقط زرنگ ولی اون قدر زرنگه که مساعل ساده براش غیر قابل حل
رزی: درست میگی فقط باید منم زرنگ باشم
سان فرند: شما درست میگین کار من اشتباه بود از اولم نباید به لایو نامجون میاومدم ولی شما با برخوردی که با من داشتین لیاقت عذر خواهی کردن رو ندارید ولی همباز متاسف
و رزی از لایو بیرون اومد شروع کرد به غرغر کردن منو جنی بی توجه به رزی از ون پیاده شدیم و به طرف استودیو رفتیم ذهنم درگیر نفرت جیمین به رزی بود ،نفهمیدم کی رسیدم، وقتی به خودم اومدم نشسته بودم روی صندلی گیریمر آرایشگر به جون صورت و موهام افتاده بود، میخواستم درخواست کمک کنم که صدای ایو رو شنیدم
ایو: نیاز نیست زیاد آرایشش کنی یه آرایش معمولی کافیه موهاشم لَخت کن فرقش رو از بقل جدا کن چتری هاش رو به اون سمتی که همیه موهاش هستن بفرست، عاراستی لباست رو پیدا کردم
من: ببینمش
چوبلباسی رو ورداشت و نشونم داد لباسی که بهش آويزون بود خیلی زیبا بود با خوشحالی نگاهش کردم
من: اونی سلیقت حرف نداره
ایو لبخندی زد و از اونجا دور شد و به بچه ها ملحق شد
(عکس لباس ها توی استوری میزارم)
۲.۲k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.