سم عشق
#سم_عشق
پارت: 8
(راوی: به سمت یه اتاق رفتن تا حرفاشونو بزنن)
+اووو ات خیلی خوشگل شدی(خیره به ات)
-مرسی توهم خیلی خوشگل شدی(خجالت)
+خو...(گوشیش زنگ خورد)
+اووو ات تهیونگه میتونم برم باهاش حرف بزنم؟
-عاممم برو
+اوکی الان میام
(کوک رفت)
ویو ات
همینجوری داشتم با موهام بازی میکردم که در باز شد فکر کردم کوکه
-کوک؟
$کوک کیه پرنسس منم جین(نیشخند)
-جین نزدیک بیای جیغ میزنم
$هه ببریدش
-بادیگرادا اومدن داشتم تقلا میکردم از دستشون در برم ولی یه دفعه سیاهی
ویو کوک
حرفام با تهونگ تموم رفتم سمت اتاقی که ات توش بود در زدم اما جوابی نشنیدم درو باز کردم ات داخل نبود با خودم گفتم شاید حوصلش سر رفته، رفته پیش مامان باباش تا اومدم از پله برم پایین یه پیامکی برای گوشیم اومد
(پیامک)
$خوب اقای کوک فکر کردی به همین راحتی میزارم ات مال تو بشه؟
واقعا خیلی خنگی😏
+این کیه منظورش چیه نکنه ن..نه اون جینه وایی سریع رفتم پایین رفتم پیش پدر و مادر ات
+اقای جئون اشکالی نداره من الان با ات بریم خونم؟
•امم پسرم این چه سوالیه؟
+نترسید با ات کاری نمیکنم اگر میشه گفتم بریم خونم حرفامونو بزنیم!
•اوو پسرم اشکال نداره فقط ات نباید چیزیش بشه هرچی بشه از چشم تو میبینم
+چشم مواظبم
•اوکی
+خوب اجازه هست برم؟
•برو پسرم
+خدانگهدار
(پدر و مادر ات و کوک) خدافظ
ویو ات
چشامو باز کردم توی اتاق بودم و دستام به تخت بسته بود با تمام قدرتم داد زدم کمک که در باز شد
$چته انقدر داد میزنی کل عمارتو گرفتی تو سرت(داد)
-ولم کن میخام برم عوضی(عربده)
$هونجین
٪بله قربان
$اتو ببر اتاق شکنجه
٪چشم ارباب
-چیییی حق نداری به من دست بزنی (داد)
-یدفعه دیدم جین اومد نزدیک و چونمو گرفت
$اینجا اعمارت منه هرچی گفتم باید بگی چشم(عصبی)
-هه من به حرف تو گوش نمیدم (تعنه)
$اوکی خودت خواستی ببرش
٪چشم ارباب
-اون هونجین اومد نزدیک و دوباره سیاهی
ویو کوک
بعد از خدافظی داشتم میرفتم پیش ته تا رد اون جینو بزنه
(رسیدن به عمارت تهیونگ)
تق تق (مثلا در زد)
~کیه
+هیونگ منم کوک
~اها اومدم
~درو باز کردم کوک اومد بغلم و داشت گریه میگرد
~کوکک چی شده؟؟؟
+ج.ین ات و دزدیده(گریه)
~همون پسره تو مدرسه؟؟؟
+اره(گریه)
~اشکال نداره گریه نکن بیا تو
(بعد از کلی گریه کردن)
+هیونگ میتونی ردشو بزنی؟
~اره کوک میتونم وایسا
~عههههه چقدر خوب مکان یاب ات روشنه
+عهههه هیونگگ ردشو بزننن
~باشه صبر کن
(چند دقیقه بعد)
~خوب درشو زدیم فردا میریم و اتو میاریم
+وایییی مرسی هیونگ نمیدونم چطوری ازت تشکر کنم، چجوری جبران کنم؟
~حالا به جوری جبران میکنی بیا بریم بخوابیم که صبح باید زود پاشیم برو تو اون اتاق
+باشه شب بخیر
~......
پارت: 8
(راوی: به سمت یه اتاق رفتن تا حرفاشونو بزنن)
+اووو ات خیلی خوشگل شدی(خیره به ات)
-مرسی توهم خیلی خوشگل شدی(خجالت)
+خو...(گوشیش زنگ خورد)
+اووو ات تهیونگه میتونم برم باهاش حرف بزنم؟
-عاممم برو
+اوکی الان میام
(کوک رفت)
ویو ات
همینجوری داشتم با موهام بازی میکردم که در باز شد فکر کردم کوکه
-کوک؟
$کوک کیه پرنسس منم جین(نیشخند)
-جین نزدیک بیای جیغ میزنم
$هه ببریدش
-بادیگرادا اومدن داشتم تقلا میکردم از دستشون در برم ولی یه دفعه سیاهی
ویو کوک
حرفام با تهونگ تموم رفتم سمت اتاقی که ات توش بود در زدم اما جوابی نشنیدم درو باز کردم ات داخل نبود با خودم گفتم شاید حوصلش سر رفته، رفته پیش مامان باباش تا اومدم از پله برم پایین یه پیامکی برای گوشیم اومد
(پیامک)
$خوب اقای کوک فکر کردی به همین راحتی میزارم ات مال تو بشه؟
واقعا خیلی خنگی😏
+این کیه منظورش چیه نکنه ن..نه اون جینه وایی سریع رفتم پایین رفتم پیش پدر و مادر ات
+اقای جئون اشکالی نداره من الان با ات بریم خونم؟
•امم پسرم این چه سوالیه؟
+نترسید با ات کاری نمیکنم اگر میشه گفتم بریم خونم حرفامونو بزنیم!
•اوو پسرم اشکال نداره فقط ات نباید چیزیش بشه هرچی بشه از چشم تو میبینم
+چشم مواظبم
•اوکی
+خوب اجازه هست برم؟
•برو پسرم
+خدانگهدار
(پدر و مادر ات و کوک) خدافظ
ویو ات
چشامو باز کردم توی اتاق بودم و دستام به تخت بسته بود با تمام قدرتم داد زدم کمک که در باز شد
$چته انقدر داد میزنی کل عمارتو گرفتی تو سرت(داد)
-ولم کن میخام برم عوضی(عربده)
$هونجین
٪بله قربان
$اتو ببر اتاق شکنجه
٪چشم ارباب
-چیییی حق نداری به من دست بزنی (داد)
-یدفعه دیدم جین اومد نزدیک و چونمو گرفت
$اینجا اعمارت منه هرچی گفتم باید بگی چشم(عصبی)
-هه من به حرف تو گوش نمیدم (تعنه)
$اوکی خودت خواستی ببرش
٪چشم ارباب
-اون هونجین اومد نزدیک و دوباره سیاهی
ویو کوک
بعد از خدافظی داشتم میرفتم پیش ته تا رد اون جینو بزنه
(رسیدن به عمارت تهیونگ)
تق تق (مثلا در زد)
~کیه
+هیونگ منم کوک
~اها اومدم
~درو باز کردم کوک اومد بغلم و داشت گریه میگرد
~کوکک چی شده؟؟؟
+ج.ین ات و دزدیده(گریه)
~همون پسره تو مدرسه؟؟؟
+اره(گریه)
~اشکال نداره گریه نکن بیا تو
(بعد از کلی گریه کردن)
+هیونگ میتونی ردشو بزنی؟
~اره کوک میتونم وایسا
~عههههه چقدر خوب مکان یاب ات روشنه
+عهههه هیونگگ ردشو بزننن
~باشه صبر کن
(چند دقیقه بعد)
~خوب درشو زدیم فردا میریم و اتو میاریم
+وایییی مرسی هیونگ نمیدونم چطوری ازت تشکر کنم، چجوری جبران کنم؟
~حالا به جوری جبران میکنی بیا بریم بخوابیم که صبح باید زود پاشیم برو تو اون اتاق
+باشه شب بخیر
~......
۴.۴k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.