سم عشق
#سم_عشق
ادامه پارت: 7
+سوار ماشین شدیم و بادیگاردا پشتمون میومدن و رسیدیم رفتیم داخل داشتم با چشمام دنبال ات میگشتم که خدمتکار اومد و گفت
÷اها جئون از این طرف(منظورش پدرش بوده نه کوک)
^او بله ببخشید اقای پارک کجان؟
÷ایشون توی راهن
^اها ممنون
÷خواهش میکنم هر کاری داشتین به من بگید
^اها باشه ممنون
÷خدافظ قربان
^خدافظ
+همینجوری نشسته بودم که ات و خانوادش اومدن سمت ما اول سلام کردیم که پدر ات گفت
•به به اقای کوک چقدر جنتلمن شدین
+ممنونم
•خوب میدونید که من وارسم دخترم هست چون پسرم بیرون از کره قراره شرکت خودشو راه بندازه و اقای کوک و خانم ات باید راه من و اقای جئون رو ادامه بدن پس الان باهم صحبت کنید تا باهن اشنا بشید
-چشم پدر
+چشم اقای پارک
•هیونجین(خدمتکار)
√بله قربان
•دخترم و پسر اقای جئون رو راهنمایی کنید
√چشم قربان از این طرف
-،+خدافظ
(پدر و مادر کوک و ات) خدافظ
(راوی: به سمت یه اتاق رفتن تا حرفاشون رو بزنن)
+..........
ادامه پارت: 7
+سوار ماشین شدیم و بادیگاردا پشتمون میومدن و رسیدیم رفتیم داخل داشتم با چشمام دنبال ات میگشتم که خدمتکار اومد و گفت
÷اها جئون از این طرف(منظورش پدرش بوده نه کوک)
^او بله ببخشید اقای پارک کجان؟
÷ایشون توی راهن
^اها ممنون
÷خواهش میکنم هر کاری داشتین به من بگید
^اها باشه ممنون
÷خدافظ قربان
^خدافظ
+همینجوری نشسته بودم که ات و خانوادش اومدن سمت ما اول سلام کردیم که پدر ات گفت
•به به اقای کوک چقدر جنتلمن شدین
+ممنونم
•خوب میدونید که من وارسم دخترم هست چون پسرم بیرون از کره قراره شرکت خودشو راه بندازه و اقای کوک و خانم ات باید راه من و اقای جئون رو ادامه بدن پس الان باهم صحبت کنید تا باهن اشنا بشید
-چشم پدر
+چشم اقای پارک
•هیونجین(خدمتکار)
√بله قربان
•دخترم و پسر اقای جئون رو راهنمایی کنید
√چشم قربان از این طرف
-،+خدافظ
(پدر و مادر کوک و ات) خدافظ
(راوی: به سمت یه اتاق رفتن تا حرفاشون رو بزنن)
+..........
۴.۷k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.