پارت هفتم
پارت هفتم
سونگهون ویو
خیلی وحشيانه پیش رفتم، میدونستم ا.ت قهر کرده و اینم میدونستم عاشق اینه گردنش رو ببوسم شروع کردم و گردنش رو بوسیدم و گفتم
_عشقم قهری؟
ا.ت ویو
خیلی درد داشتم سونگهون از نقطه ضعفم استفاده کرد و گردنم و بوسید و با اون صدای خمار و بم ش حرف زد
+آره قهرم، خیلی درد دارم
راوی ویو
سونگهون خندید و گفت
_بیب دلت میخواد چند راند آروم بریم؟
+نخیر
_پس باید تحريکت کنم؟
+باشه آشتی ام حالا ببوسم
_چشم بیب
بعد چند مین هردوتاشون زیر دوش حموم کردن و اومدن بیرون (فردا صبح)
ا.ت ویو
سونگهون هنوز خواب بود رفتم توی تختش و دیدم هنوز پیرهنش رو نپوشیده
+سونگهون بیدار شوووو
_عشقم خوابم میاد
+اگه بیدار شی بهت یه بوس بزرگ میدما، هر طور تو بخوایی
_باید چیکار کنم؟
+میخوایی بدون تیشرت بمونی؟
_آره
+خب فقط بیا بریم یکم صبحونه بخوریم، بعد میریم پیش یجی و هیونجین باشه ؟
_اوکی
راوی ویو
هردوشون صبحونه خوردن و لباس پوشیدن و رفتن پیش یجی و هیونجین، هوا خیلی سرد بود و ابری و ا.ت و سونگهون تقریبا رسیده بودن به خونه یجی و هیونجین و...
بشه ها حمایت؟ ✨🙂
@hyunsoo
سونگهون ویو
خیلی وحشيانه پیش رفتم، میدونستم ا.ت قهر کرده و اینم میدونستم عاشق اینه گردنش رو ببوسم شروع کردم و گردنش رو بوسیدم و گفتم
_عشقم قهری؟
ا.ت ویو
خیلی درد داشتم سونگهون از نقطه ضعفم استفاده کرد و گردنم و بوسید و با اون صدای خمار و بم ش حرف زد
+آره قهرم، خیلی درد دارم
راوی ویو
سونگهون خندید و گفت
_بیب دلت میخواد چند راند آروم بریم؟
+نخیر
_پس باید تحريکت کنم؟
+باشه آشتی ام حالا ببوسم
_چشم بیب
بعد چند مین هردوتاشون زیر دوش حموم کردن و اومدن بیرون (فردا صبح)
ا.ت ویو
سونگهون هنوز خواب بود رفتم توی تختش و دیدم هنوز پیرهنش رو نپوشیده
+سونگهون بیدار شوووو
_عشقم خوابم میاد
+اگه بیدار شی بهت یه بوس بزرگ میدما، هر طور تو بخوایی
_باید چیکار کنم؟
+میخوایی بدون تیشرت بمونی؟
_آره
+خب فقط بیا بریم یکم صبحونه بخوریم، بعد میریم پیش یجی و هیونجین باشه ؟
_اوکی
راوی ویو
هردوشون صبحونه خوردن و لباس پوشیدن و رفتن پیش یجی و هیونجین، هوا خیلی سرد بود و ابری و ا.ت و سونگهون تقریبا رسیده بودن به خونه یجی و هیونجین و...
بشه ها حمایت؟ ✨🙂
@hyunsoo
۳.۸k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.