فیک
فیک
وقتی بیماری قلبی داری و اون نمیدونه
پارت ۴ 🐱🐱
پرید بالا و خوشحال شد یهو یه بعضی گلوم رو گرفت یعنی این آخرین باریه که چهره ی خوشحالش رو میبینم؟؟؟ همینجور که بغضم گرفته بود سفره رو چیدم و به شوگا گفتم
ات : شوگا عشقم
شوگا : جانم
ات : بیا غذا آمادس
شوگا : الان میام
۱۰ دقیقه بعد
غذا رو که خوردیم سفره رو جمع کردم دیگه داشت وقتش میرسید نمیخواستم شوگا لحظه ی مرگ من رو ببینه پس فرستادمش دنبال نخود سیاه
ات : عزیزم
شوگا که داشت کتاب میخوند سرش رو بالا آورد و گفت
شوگا : جانم
دوباره توی گلوم بغض جمع شد ..........
اگه ۵ تا لایک بخوره ادامه میدم ❤️❤️
ادمین : کیم سوری ✨✨
وقتی بیماری قلبی داری و اون نمیدونه
پارت ۴ 🐱🐱
پرید بالا و خوشحال شد یهو یه بعضی گلوم رو گرفت یعنی این آخرین باریه که چهره ی خوشحالش رو میبینم؟؟؟ همینجور که بغضم گرفته بود سفره رو چیدم و به شوگا گفتم
ات : شوگا عشقم
شوگا : جانم
ات : بیا غذا آمادس
شوگا : الان میام
۱۰ دقیقه بعد
غذا رو که خوردیم سفره رو جمع کردم دیگه داشت وقتش میرسید نمیخواستم شوگا لحظه ی مرگ من رو ببینه پس فرستادمش دنبال نخود سیاه
ات : عزیزم
شوگا که داشت کتاب میخوند سرش رو بالا آورد و گفت
شوگا : جانم
دوباره توی گلوم بغض جمع شد ..........
اگه ۵ تا لایک بخوره ادامه میدم ❤️❤️
ادمین : کیم سوری ✨✨
۴.۶k
۰۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.