my choice:پارت اول
ویو جنی:واقعا میخوایی بدونی چیشد؟ خب دیشب وقتی منو تهیونگ داخل کافه نشسته بودیم تهیونگ گفت بره و یه چیزی از ماشینش برداره و...
ته: آها داشت یه چیزی یادم میرفت
جنی: چی؟
ته: الان میرم میارم ولی سعی کن بهش فکر نکنی😉
جنی: اوکی😊
ویو جنی: ۵ دقیقه گذشت نیومد ، رفتم ببینم کجاست دیدم نبود
جنی: آخه این پسر کجا رفته؟😓
تهیونگ کجاییییی(داد میزنه)
همون لحضه بارون شروع میشه⛈
جنی:الان تقریبا همه جارو گشتم نیست!
رفتم دور تر
یه پسر که لباسای تهیونگ رو پوشیده بود اونجا بود صورتش معلوم نبود چون پشت بهم بود با یه دختر و یه چتر سیاه..
انگار پسره مضطرب بود و عقب میومد
دختره داشت بهش نزدیک میشد دستاش رو دور گردنش برده بود
گفتم بزار بپرسم تهیونگ رو ندیده...
جنی: ببخشید شما یه پسر که..
ویو جنی: نفسم بند اومد نصف کلمه رو قورت دادم نتونستم ادامه بدم باورم نمیشد اون اون تهیونگ بودد
ته: جنی اینجا چه کار میکنی!؟
جنی: تو تو منو گول زدی بهم گفتی میری میایی بعد اومدم میبینم با یه دختره آش.غال توی پارکی داری خلوت میکنی(حالت بغض و عصبانیت)
چه مین: حدت رو بدون پرنسس خانوم لوس🙄
جنی: چه مین مگه تو دوست دختر کوک نبودی چطور...چطور این کارا با من کردی اصلا من به کنار کوک چی؟
چه مین: اِ وا یادم رفت من دوست پسر دارم ولی خب یکم شیطنت خوبه😅😈
جنی: باورم نمیشه تهیونگ تو تو چرا؟!
ته: جنی گوش کن یکی کیف پولمو دزدید منم دنبالش تا اینجا اومدم بعد این اومد سر راهم..
چه مین: تموم شد خیلی تاثیر گذار بود ولی بزار این مرغ عشقا رو از هم جدا کنم (دست ته رو میگیره)
ته: بسه دیگه حدت رو بدون میفهمی داری چه کار میکنی حالا هم گمشو برو گمشو(حالت عصبانییییییی)
ته: آها داشت یه چیزی یادم میرفت
جنی: چی؟
ته: الان میرم میارم ولی سعی کن بهش فکر نکنی😉
جنی: اوکی😊
ویو جنی: ۵ دقیقه گذشت نیومد ، رفتم ببینم کجاست دیدم نبود
جنی: آخه این پسر کجا رفته؟😓
تهیونگ کجاییییی(داد میزنه)
همون لحضه بارون شروع میشه⛈
جنی:الان تقریبا همه جارو گشتم نیست!
رفتم دور تر
یه پسر که لباسای تهیونگ رو پوشیده بود اونجا بود صورتش معلوم نبود چون پشت بهم بود با یه دختر و یه چتر سیاه..
انگار پسره مضطرب بود و عقب میومد
دختره داشت بهش نزدیک میشد دستاش رو دور گردنش برده بود
گفتم بزار بپرسم تهیونگ رو ندیده...
جنی: ببخشید شما یه پسر که..
ویو جنی: نفسم بند اومد نصف کلمه رو قورت دادم نتونستم ادامه بدم باورم نمیشد اون اون تهیونگ بودد
ته: جنی اینجا چه کار میکنی!؟
جنی: تو تو منو گول زدی بهم گفتی میری میایی بعد اومدم میبینم با یه دختره آش.غال توی پارکی داری خلوت میکنی(حالت بغض و عصبانیت)
چه مین: حدت رو بدون پرنسس خانوم لوس🙄
جنی: چه مین مگه تو دوست دختر کوک نبودی چطور...چطور این کارا با من کردی اصلا من به کنار کوک چی؟
چه مین: اِ وا یادم رفت من دوست پسر دارم ولی خب یکم شیطنت خوبه😅😈
جنی: باورم نمیشه تهیونگ تو تو چرا؟!
ته: جنی گوش کن یکی کیف پولمو دزدید منم دنبالش تا اینجا اومدم بعد این اومد سر راهم..
چه مین: تموم شد خیلی تاثیر گذار بود ولی بزار این مرغ عشقا رو از هم جدا کنم (دست ته رو میگیره)
ته: بسه دیگه حدت رو بدون میفهمی داری چه کار میکنی حالا هم گمشو برو گمشو(حالت عصبانییییییی)
۳.۳k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.