پارت 27
پارت 27
+آروم بهم بگو ببینم چه اتفاقی افتاده؟
بعد از اینکه همه چی رو به هیونجین تعریف کردم گفتم
_مطمئن نیستم ولی فکر میکنم که قاتل پدر و مادرم آقای پارک هستش. اون یه روانیه.
+مغزم ارور داد.
_ببین...اون فلش کل مدرکی بود که ازش داشتم. با اون مدرک میتونستم انتقام مرگ خانوادمو ازش بگیرم ولی الان دیگه ندارمش. یعنی کار کی بوده؟
+فکر کن ببین کسی هست که به خونت رفت و آمد داره؟
_فقط خانم جو عه که خدمتکار اینجا...امکان نداره کار اون باشه.
از جام بلند شدم و با موبایلم به خانم جو زنگ زدم.
_برنمیداره.
فلش بک به دو روز پیش
خانم جو و آقای پارک
خ.ج : وا...واقعا باید اینکارو بکنم؟
آ.پ : نکنه مبلغش کمه؟
خ.ج : نه نه فقط...فقط من نمیتونم اینکارو با...با خانم بکنم.
آ.پ : پس گزینه دوم رو انتخاب میکنی؟
خ.ج : نه نه نه. باشه باشه انجامش میدم فقط...فقط کاری به دخترم نداشته باش.
آ.پ : قبوله. پس اینو بریز تو غذاش. یه کار دیگه هم برات دارم. وقتی اینو بریزی تو غذاش و مسموم بشه تقریبا دو روز تو بیمارستان بستری میشه و تو دو روز وقت داری که فلش من رو از خونش برام بیاری. یادت نره اگه اون فلش رو پیدا نکنی، دیگه دخترتو نمیبینی.
خ.ج : باشه باشه قول میدم.
آ.پ : این پولارو بردار و بعد اینکه کارتو انجام دادی با دخترت از این کشور برو و دیگم برنگرد.
خ.ج : چش...چشم چشم.
#هیونجین
#فیک
#استری_کیدز
+آروم بهم بگو ببینم چه اتفاقی افتاده؟
بعد از اینکه همه چی رو به هیونجین تعریف کردم گفتم
_مطمئن نیستم ولی فکر میکنم که قاتل پدر و مادرم آقای پارک هستش. اون یه روانیه.
+مغزم ارور داد.
_ببین...اون فلش کل مدرکی بود که ازش داشتم. با اون مدرک میتونستم انتقام مرگ خانوادمو ازش بگیرم ولی الان دیگه ندارمش. یعنی کار کی بوده؟
+فکر کن ببین کسی هست که به خونت رفت و آمد داره؟
_فقط خانم جو عه که خدمتکار اینجا...امکان نداره کار اون باشه.
از جام بلند شدم و با موبایلم به خانم جو زنگ زدم.
_برنمیداره.
فلش بک به دو روز پیش
خانم جو و آقای پارک
خ.ج : وا...واقعا باید اینکارو بکنم؟
آ.پ : نکنه مبلغش کمه؟
خ.ج : نه نه فقط...فقط من نمیتونم اینکارو با...با خانم بکنم.
آ.پ : پس گزینه دوم رو انتخاب میکنی؟
خ.ج : نه نه نه. باشه باشه انجامش میدم فقط...فقط کاری به دخترم نداشته باش.
آ.پ : قبوله. پس اینو بریز تو غذاش. یه کار دیگه هم برات دارم. وقتی اینو بریزی تو غذاش و مسموم بشه تقریبا دو روز تو بیمارستان بستری میشه و تو دو روز وقت داری که فلش من رو از خونش برام بیاری. یادت نره اگه اون فلش رو پیدا نکنی، دیگه دخترتو نمیبینی.
خ.ج : باشه باشه قول میدم.
آ.پ : این پولارو بردار و بعد اینکه کارتو انجام دادی با دخترت از این کشور برو و دیگم برنگرد.
خ.ج : چش...چشم چشم.
#هیونجین
#فیک
#استری_کیدز
۳.۴k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.