پارت 6 :
پارت 6 :
ورزشگاه سئول 2:49
همه شاهد جون گرفتن تیم ا/ت شدن همونطور که خوده ا/ت گفته بود نمیخواست تو رده بندی بمونه و 42 به 32 به نفع تیم ا/ت و در اخر هم تیم ا/ت برد تیم همدیگرو بغل کردن و تیم ا/ت وارد فینال شد چند دیقه بعد ا/ت داشت عرقشو پاک میکرد و اب میخورد و تو راه رو با شوگا قدم میزد که کوک جلو شون ظاهر شد
ا/ت:اخی جناب کوک بلاخره تشریف فرما شدید یوقت خسته نشید
کوک سرشو به معنی نه تکون داد
کوک:ا/ت یه مشکل کوچیک بود میدونم که این بازی برات مهم ب.....
ا/ت:کوک متوجه شدم ، مشکلات کوچیک تو همیشه باعث میشه که تو دردسر باشم من جز بازی وجود تو برام مهم بود
کوک. جلو رفت و شونه ها به ا/ت رو گرفت بهش خیره شد و لب زد
کوک:متاسفم، من برات یه کادو گرفتم
کوک کادو شو داد به ا/ت
اما ا/ت قبولش نکرد
ا/ت:نمیتونی....... این همه... بهم احترام نزاری چرا دوباره نمیتونم ببینم؟ چرا دوباره خودمو تو چشمات نمیبینم جونگ کوک
کوک:ا/ت من به تو اهمیت میدم
شوگا:بیخیال بچه ها بیایید یجا دیگه صحبت کنید وگرنه بچه ها یه مدرسه متوجه میشن
ا/ت:نه شوگا، نه کوک من بجایه اهمیت دارم بی اهمیتی میبینم به بازیم نیومدی، برایه موضوع اون دختره منو مقصر دونستی، منم به
ه*زه ها یه دورو برت شبیه کردی و موضوع ایورلی
ا/ت از کنار کوک رد شد و شوگا هم دنبالش کوک لعنتی به خودش فرستاد و کادویی که گرفته بود رو پرت کرد
کوک:لعنتی(بلند )
کوک موبایلشو دراورد و به راننده چندین ساله اش زنگ زد
کوک:اون دختر احمق رو برام زودتر بگیر
و بدون هیچ مکث دیگه ای قطع کرد
کوک از ورزشگاه بیرون اومد و سوار ماشین مدل بالاش شد و شروع به رانندگی کرد اون بهترین راننده ای بود که با سرعت زیادش میتونستید تو یه خیابون ها یه سئول ببینید الکی با اون سنش جوایز ماشین سواری و موتور رو نداره! کوک نه تنها با سرعت میرفت بلکه سبقت میگرفت حتی تیکاف میکشید!
ساعت حدودای شیش بعد از ظهر بود که کوک جلویه یه بار وایستاد زمانی که خواست بره تو یکی جلوشو گرفت
مرده:بچه اینجا جایه تو نیست کارت شناسایی تو نشون بده!
کوک خنده ای و دستشو به لبش کشید
کوک:من شاید به سن قانونی نرسیده باشم کارت شناسایی هم ندارم (خنده) اما میدونی دگه چی دارم؟ (کوک 100 دلار گذاشت تو جیب مرده و رفت داخل بار)
رفت رویه صندلی نشست یه مدل مشروب ایتالیایی سفارش داد و شروع به خوردنش کرد و از مستی با خودش حرف میزد
کوک:ا/ت حتما نمیدونه چقدر دوسش دارم
کوک:حتما بهم هیچ حسی نداره
کوک:حتما شوگا رو دوست داره اون خیلی باهاش مهربونه
#فیک
ورزشگاه سئول 2:49
همه شاهد جون گرفتن تیم ا/ت شدن همونطور که خوده ا/ت گفته بود نمیخواست تو رده بندی بمونه و 42 به 32 به نفع تیم ا/ت و در اخر هم تیم ا/ت برد تیم همدیگرو بغل کردن و تیم ا/ت وارد فینال شد چند دیقه بعد ا/ت داشت عرقشو پاک میکرد و اب میخورد و تو راه رو با شوگا قدم میزد که کوک جلو شون ظاهر شد
ا/ت:اخی جناب کوک بلاخره تشریف فرما شدید یوقت خسته نشید
کوک سرشو به معنی نه تکون داد
کوک:ا/ت یه مشکل کوچیک بود میدونم که این بازی برات مهم ب.....
ا/ت:کوک متوجه شدم ، مشکلات کوچیک تو همیشه باعث میشه که تو دردسر باشم من جز بازی وجود تو برام مهم بود
کوک. جلو رفت و شونه ها به ا/ت رو گرفت بهش خیره شد و لب زد
کوک:متاسفم، من برات یه کادو گرفتم
کوک کادو شو داد به ا/ت
اما ا/ت قبولش نکرد
ا/ت:نمیتونی....... این همه... بهم احترام نزاری چرا دوباره نمیتونم ببینم؟ چرا دوباره خودمو تو چشمات نمیبینم جونگ کوک
کوک:ا/ت من به تو اهمیت میدم
شوگا:بیخیال بچه ها بیایید یجا دیگه صحبت کنید وگرنه بچه ها یه مدرسه متوجه میشن
ا/ت:نه شوگا، نه کوک من بجایه اهمیت دارم بی اهمیتی میبینم به بازیم نیومدی، برایه موضوع اون دختره منو مقصر دونستی، منم به
ه*زه ها یه دورو برت شبیه کردی و موضوع ایورلی
ا/ت از کنار کوک رد شد و شوگا هم دنبالش کوک لعنتی به خودش فرستاد و کادویی که گرفته بود رو پرت کرد
کوک:لعنتی(بلند )
کوک موبایلشو دراورد و به راننده چندین ساله اش زنگ زد
کوک:اون دختر احمق رو برام زودتر بگیر
و بدون هیچ مکث دیگه ای قطع کرد
کوک از ورزشگاه بیرون اومد و سوار ماشین مدل بالاش شد و شروع به رانندگی کرد اون بهترین راننده ای بود که با سرعت زیادش میتونستید تو یه خیابون ها یه سئول ببینید الکی با اون سنش جوایز ماشین سواری و موتور رو نداره! کوک نه تنها با سرعت میرفت بلکه سبقت میگرفت حتی تیکاف میکشید!
ساعت حدودای شیش بعد از ظهر بود که کوک جلویه یه بار وایستاد زمانی که خواست بره تو یکی جلوشو گرفت
مرده:بچه اینجا جایه تو نیست کارت شناسایی تو نشون بده!
کوک خنده ای و دستشو به لبش کشید
کوک:من شاید به سن قانونی نرسیده باشم کارت شناسایی هم ندارم (خنده) اما میدونی دگه چی دارم؟ (کوک 100 دلار گذاشت تو جیب مرده و رفت داخل بار)
رفت رویه صندلی نشست یه مدل مشروب ایتالیایی سفارش داد و شروع به خوردنش کرد و از مستی با خودش حرف میزد
کوک:ا/ت حتما نمیدونه چقدر دوسش دارم
کوک:حتما بهم هیچ حسی نداره
کوک:حتما شوگا رو دوست داره اون خیلی باهاش مهربونه
#فیک
۲.۹k
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.