تکپارتی درخاستی
#تکپارتی_درخاستی
و یه گاز کوچولو از گوشش میگیره که باعث ترس ا.ت میشه
تهیونگ به لبش نزدیک میشه و شروع میکنه به بوسیدن لبش ا.ت از درد ناله میکنه اما نالهاش توی لب تهیونگ خفه میشه تهیونگ بعد از لبش میره سراغ گردنش و شروع میکنه به بوسه و مارک زدن به گردنش که باعث ناله کردن ا.ت میشه تهیونگ با ناله های ا.ت بیشتر تحریک میشه و ترقوه شو مارک میزنه متوجه میشه لباس ا.ت مزاحمه پس لباسشو از وسط پاره میکنه و میره سراغ سینه هاش بعد با دستاش کمر ا.ت رو میگیره و روی شکمش مارک میزنه
ا.ت : ته ... آههه .. ته .. لطفا
تهیونگ پوزخند میزنه و میفهمه که وقتشه برای همین شلوار و باکسرشو پایین میکشه شرتک و لباس زیر ا.ت رو هم همینطور
ا.ت د*یک بزرگ و تحریک شده تهیونگ رو میبینه
تهیونگ بدون هیچ مقدمه ای شروع میکنه و واردش میکنه ا.ت از درد جیغ میزنه تهیونگ سرعتشو بیشتر میکنه ا.ت ناله میکنه تهیونگ کاری نمیکنه چون دلش برای ناله کردن دختر مورد علاقهش تنگ شده بود
ا.ت میخواست با دستاش جلوی د*یک تهیونگ رو بگیره اما تهیونگ با دستاش دست های ا.ت رو میگیره و ۱۰ دقیقه همینطوری ادامه میدن تا اینکه تهیونگ خسته میشه و روی ا.ت میوفته
ا.ت : ت...تهیونگ م.م..من واقعا متاسفم نباید اینکارو میکردم (با گریه)
تهیونگ : چرا هاا چرا؟(آروم و با گریه)
ا.ت : م..من خ..خیلی ازت عصبانی بودم
تهیونگ: میدونم اما این کاری که تو کردی زیادی بود اینکه بدون اجازه من بری بار و کلی مشروب بخوری و با یکی دیگه برقصی و بری تو بغلش کار کمیه ها ؟
ا.ت : .... من.. من .. ببخشید (با گریه )
تهیونگ از روی ا.ت پا میشه و با هم روی تخت میشنن تهیونگ ا.ت رو بغل میکنه. ا.ت تو بغل تهیونگ آروم گریه میکنه
تهیونگ : شششش آروم باش دیگه گریه نکن (یه بوسه به سرش میزنه)
ا.ت : هق هق هق ینی منو بخشیدی (با هق هق)
تهیونگ : آممم نمیدونم
ا.ت : تهیوووونگ(با حالت کیوت)
تهیونگ : آخه من چطور میتونم نتبخشمت ولی دیگه همچین کاری نمیکنی باشه؟
ا.ت : باشه ^_^
همو بغل میکنن و آشتی میکنن و پایان
امیدوارم خوشتون بیاد ؛🥰
و یه گاز کوچولو از گوشش میگیره که باعث ترس ا.ت میشه
تهیونگ به لبش نزدیک میشه و شروع میکنه به بوسیدن لبش ا.ت از درد ناله میکنه اما نالهاش توی لب تهیونگ خفه میشه تهیونگ بعد از لبش میره سراغ گردنش و شروع میکنه به بوسه و مارک زدن به گردنش که باعث ناله کردن ا.ت میشه تهیونگ با ناله های ا.ت بیشتر تحریک میشه و ترقوه شو مارک میزنه متوجه میشه لباس ا.ت مزاحمه پس لباسشو از وسط پاره میکنه و میره سراغ سینه هاش بعد با دستاش کمر ا.ت رو میگیره و روی شکمش مارک میزنه
ا.ت : ته ... آههه .. ته .. لطفا
تهیونگ پوزخند میزنه و میفهمه که وقتشه برای همین شلوار و باکسرشو پایین میکشه شرتک و لباس زیر ا.ت رو هم همینطور
ا.ت د*یک بزرگ و تحریک شده تهیونگ رو میبینه
تهیونگ بدون هیچ مقدمه ای شروع میکنه و واردش میکنه ا.ت از درد جیغ میزنه تهیونگ سرعتشو بیشتر میکنه ا.ت ناله میکنه تهیونگ کاری نمیکنه چون دلش برای ناله کردن دختر مورد علاقهش تنگ شده بود
ا.ت میخواست با دستاش جلوی د*یک تهیونگ رو بگیره اما تهیونگ با دستاش دست های ا.ت رو میگیره و ۱۰ دقیقه همینطوری ادامه میدن تا اینکه تهیونگ خسته میشه و روی ا.ت میوفته
ا.ت : ت...تهیونگ م.م..من واقعا متاسفم نباید اینکارو میکردم (با گریه)
تهیونگ : چرا هاا چرا؟(آروم و با گریه)
ا.ت : م..من خ..خیلی ازت عصبانی بودم
تهیونگ: میدونم اما این کاری که تو کردی زیادی بود اینکه بدون اجازه من بری بار و کلی مشروب بخوری و با یکی دیگه برقصی و بری تو بغلش کار کمیه ها ؟
ا.ت : .... من.. من .. ببخشید (با گریه )
تهیونگ از روی ا.ت پا میشه و با هم روی تخت میشنن تهیونگ ا.ت رو بغل میکنه. ا.ت تو بغل تهیونگ آروم گریه میکنه
تهیونگ : شششش آروم باش دیگه گریه نکن (یه بوسه به سرش میزنه)
ا.ت : هق هق هق ینی منو بخشیدی (با هق هق)
تهیونگ : آممم نمیدونم
ا.ت : تهیوووونگ(با حالت کیوت)
تهیونگ : آخه من چطور میتونم نتبخشمت ولی دیگه همچین کاری نمیکنی باشه؟
ا.ت : باشه ^_^
همو بغل میکنن و آشتی میکنن و پایان
امیدوارم خوشتون بیاد ؛🥰
۶.۵k
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.