پارت 19
پارت 19
قلدر خوشتیپ
ویوی میا
بچه ها اومدن گفتن ات ببهوش شده با تمام سرعت به سمت حیاط رفتم که دیدم ات افتاده زمین وجنوگکوک بغلش کرده رفتم سمتشون
~اتت با ات چیکار کردین هوم
_٪.....
~همش تغصیر شماست. یکی زنگ بزنه امبولانس
=من الان زنگ میزنم
فلش بک به بیمارستان
ویوی فیلیکس
خیلی نگران بودم نکنه چیزیش بشه اگر چیزیش بشه خودم رو نمیبخشم
دکتر اومد
_اقای دکتر حالش خوبه
#بیماری ات که تازه خوب شده بود دوباره برگشته
_چی چه بیماریه
#ماهم نمیدونیم یه بیماریه خیلی کم یابه
_چیی الان حالش خوب میشه
#چون شک خیلی بدی بهش خورده رفتنه توی کما
_باچیزی که گفت نفسم گرفت
#امید داشته باشید خدانگه دار
~همش تغصیر شماهاست برید بیرون
٪ات نه ات چیزیش نمیشه نه
ویوی کوک
خیلی اعصبانی بودم وهی گریه میکردم دیگه نتونستم طاقت بیارم (دستش رو محکم زد به دیوار)
~هیی چیکار میکنی
_ات بخاطره من اینطوری شد هیچ وقت خودم رو نمیبخشم
~اون موقع اعصبانی بودم که گفتم نه اصلاتغصیر تو نیست
٪نه تغصیر خودشه
~تو ببند اگر تو نمیومدی توی زندگی ات.. ات توی این وضع نبود
ادامه دارد۔۔
اینم پارت ۱۹ کہ منتظرش بودید
حمایتشم کیوتا🥺💔
قلدر خوشتیپ
ویوی میا
بچه ها اومدن گفتن ات ببهوش شده با تمام سرعت به سمت حیاط رفتم که دیدم ات افتاده زمین وجنوگکوک بغلش کرده رفتم سمتشون
~اتت با ات چیکار کردین هوم
_٪.....
~همش تغصیر شماست. یکی زنگ بزنه امبولانس
=من الان زنگ میزنم
فلش بک به بیمارستان
ویوی فیلیکس
خیلی نگران بودم نکنه چیزیش بشه اگر چیزیش بشه خودم رو نمیبخشم
دکتر اومد
_اقای دکتر حالش خوبه
#بیماری ات که تازه خوب شده بود دوباره برگشته
_چی چه بیماریه
#ماهم نمیدونیم یه بیماریه خیلی کم یابه
_چیی الان حالش خوب میشه
#چون شک خیلی بدی بهش خورده رفتنه توی کما
_باچیزی که گفت نفسم گرفت
#امید داشته باشید خدانگه دار
~همش تغصیر شماهاست برید بیرون
٪ات نه ات چیزیش نمیشه نه
ویوی کوک
خیلی اعصبانی بودم وهی گریه میکردم دیگه نتونستم طاقت بیارم (دستش رو محکم زد به دیوار)
~هیی چیکار میکنی
_ات بخاطره من اینطوری شد هیچ وقت خودم رو نمیبخشم
~اون موقع اعصبانی بودم که گفتم نه اصلاتغصیر تو نیست
٪نه تغصیر خودشه
~تو ببند اگر تو نمیومدی توی زندگی ات.. ات توی این وضع نبود
ادامه دارد۔۔
اینم پارت ۱۹ کہ منتظرش بودید
حمایتشم کیوتا🥺💔
۳.۸k
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.