پارت ۳۶ : Black Woolf...
بعد از اردو و دانشگاه
در تعطیلات
جونگ کوک: نمیخوام
تهیونگ : جونگ کوک م العان باید برگردیم به دنیا یی که بهش تعلق داریم
جونگ کوک : ببین من دوست ندارم نمیخوامم به اون دنیای مسخره بیام
تهیوتگ : تو مجبوری و باید بیای
جونگ کوک : ولی من نمیام و رفت توی اتاقش
تهیوتگ : وایی حالا کی این لجباز یه دنده ی کیوت رو راضی کنه ( کلافه )
جونگ کوک : آره باید فرار کنم من نمیخوام زیر دست این مرد باشم
نیمه شب ساعت ۰۰.۰۰
از تخت پریدم پایین و رفتم به سمت پنجره بازش کردم سریع ازش پریدم پایین
آروم هز ضلع جنوبی عمارت رفتم بیرون
و به سمت محلی که با پسرا قرار داشتم رفتم
تهیونگ : چی نیستش ( عصبانی )
بادیگارد : قربان ما هرجا رو گشتیم نبودن
تهیونگ : پی شما احمقا تا صبح چه غلطی میکردین برید پیداش کنید فقط ۲۴ ساعت بهتون وقت میدم امگام رو آوردید که هیچ اما اگه نیاوردید یه گلوله حروم اون مغزای پوک تون میشه ( عربده شدید )
بادیگارد ترسیده باشه ای گفت و رفت
تهیونگ : جونگ کوک کجا رفتی فقط دستم بهت برسه
جونگ کوک : اینحا عمارتمونه
جیمین : آره
رفتن داخل و این خونه داستان جدیدی رو واسشون رقم میزد
در تعطیلات
جونگ کوک: نمیخوام
تهیونگ : جونگ کوک م العان باید برگردیم به دنیا یی که بهش تعلق داریم
جونگ کوک : ببین من دوست ندارم نمیخوامم به اون دنیای مسخره بیام
تهیوتگ : تو مجبوری و باید بیای
جونگ کوک : ولی من نمیام و رفت توی اتاقش
تهیوتگ : وایی حالا کی این لجباز یه دنده ی کیوت رو راضی کنه ( کلافه )
جونگ کوک : آره باید فرار کنم من نمیخوام زیر دست این مرد باشم
نیمه شب ساعت ۰۰.۰۰
از تخت پریدم پایین و رفتم به سمت پنجره بازش کردم سریع ازش پریدم پایین
آروم هز ضلع جنوبی عمارت رفتم بیرون
و به سمت محلی که با پسرا قرار داشتم رفتم
تهیونگ : چی نیستش ( عصبانی )
بادیگارد : قربان ما هرجا رو گشتیم نبودن
تهیونگ : پی شما احمقا تا صبح چه غلطی میکردین برید پیداش کنید فقط ۲۴ ساعت بهتون وقت میدم امگام رو آوردید که هیچ اما اگه نیاوردید یه گلوله حروم اون مغزای پوک تون میشه ( عربده شدید )
بادیگارد ترسیده باشه ای گفت و رفت
تهیونگ : جونگ کوک کجا رفتی فقط دستم بهت برسه
جونگ کوک : اینحا عمارتمونه
جیمین : آره
رفتن داخل و این خونه داستان جدیدی رو واسشون رقم میزد
۸.۴k
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.