پارت 26
پارت 26
منم محکم بغلش کردم. بعد از اینکه از تو بغلم اومد بیرون به دستم زل زد. دستمو پشتم قایم کرد.
_اوه...چیزی نیست. یه زخم کوچیکه.
دستمو بیرون کشید و گفت
+اگه زخم کوچیک بود که لازم نبود باند پیچی کنی.
_متاسفم
دستمو گرفت تو دستش
+نه...من متاسفم. متاسفم که حواسم بهت نبود.
سرمو بالا آوردم.
_میتونم یه درخواستی ازت بکنم؟
+هوم
_منو از اینجا ببر. من باید برم. من نمیتونم اینجا بمونم.
+ولی دکترت گفته که...
_میتونی انجامش بدی؟
+بزار ببینم چی میشه.
فلش بک به خونه هیونجین
+چرا میخواستی از اونجا بیای بیرون. باید حداقل با وضعیتی که داری دو روز بستری میموندی.
_من طوریم نیست حالم خوبه. فقط نمیتونستم اونجا بمونم و هیچکاری نکنم. هیونجین باید برم خونم.
+مگه من رانندتم؟
_یاااا حرف نباشه فقط منو ببر خونم. باید یه چیزی رو چک کنم.
فلش بک به خونه
وقتی رسیدم رمز در رو زدم و وارد شدم. با چیزی که دیدم ترسیدم. خونه ویران شده بود. همه چی بهم ریخته بود و قاطی پاتی بود.
+اینجا همیشه اینجوریه؟
_یه چیزی مشکوکه.
سریع دوبدم تو اتاقم که ببینم فلش سرجاشه یا...نه!نههه.
_فلش...فلش نیست!
+فلش؟
_اینجا...اینجا قایمش کرده بودم.
سرفه ای کردم و افتادم رو تختم. سرم رو با دستام پوشوندم.
_دیگه همه چی تموم شد. همه مدارک رو از دست دادم.
+به خودت فشار نیار آسیب میبینی. حالا آروم بهم بگو ببینم چه اتفاقی افتاده.
#هیونجین
#فیک
#استری_کیدز
منم محکم بغلش کردم. بعد از اینکه از تو بغلم اومد بیرون به دستم زل زد. دستمو پشتم قایم کرد.
_اوه...چیزی نیست. یه زخم کوچیکه.
دستمو بیرون کشید و گفت
+اگه زخم کوچیک بود که لازم نبود باند پیچی کنی.
_متاسفم
دستمو گرفت تو دستش
+نه...من متاسفم. متاسفم که حواسم بهت نبود.
سرمو بالا آوردم.
_میتونم یه درخواستی ازت بکنم؟
+هوم
_منو از اینجا ببر. من باید برم. من نمیتونم اینجا بمونم.
+ولی دکترت گفته که...
_میتونی انجامش بدی؟
+بزار ببینم چی میشه.
فلش بک به خونه هیونجین
+چرا میخواستی از اونجا بیای بیرون. باید حداقل با وضعیتی که داری دو روز بستری میموندی.
_من طوریم نیست حالم خوبه. فقط نمیتونستم اونجا بمونم و هیچکاری نکنم. هیونجین باید برم خونم.
+مگه من رانندتم؟
_یاااا حرف نباشه فقط منو ببر خونم. باید یه چیزی رو چک کنم.
فلش بک به خونه
وقتی رسیدم رمز در رو زدم و وارد شدم. با چیزی که دیدم ترسیدم. خونه ویران شده بود. همه چی بهم ریخته بود و قاطی پاتی بود.
+اینجا همیشه اینجوریه؟
_یه چیزی مشکوکه.
سریع دوبدم تو اتاقم که ببینم فلش سرجاشه یا...نه!نههه.
_فلش...فلش نیست!
+فلش؟
_اینجا...اینجا قایمش کرده بودم.
سرفه ای کردم و افتادم رو تختم. سرم رو با دستام پوشوندم.
_دیگه همه چی تموم شد. همه مدارک رو از دست دادم.
+به خودت فشار نیار آسیب میبینی. حالا آروم بهم بگو ببینم چه اتفاقی افتاده.
#هیونجین
#فیک
#استری_کیدز
۳.۴k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.