《دخترک غمگین》
《دخترک غمگین》
دخترک درحال که روی لبه ی ساختمان بلند راه میرفت با خودش فکر میکرد که کسی را دارد که بعد از مرگش برایش گریه کند؟ از فکرش خندش گرفت او اصلا کسی را دارد؟ نه او کسی را ندارد حتا خانواد اش او را ترد کردند و کسانی که خود را دوستانش جا میزدند آرزوی مرگ او را کردند و به او گفتند:《تو خیلی بی احساسی مثل سنگ میمونی اصلا ما چطور با تو دوست شدیم دختره ی عجیب کاش اون روز جلوتو نمیگرفتیم تا خودتو بکشی》تمام حرف های دوستانش را به یاد آورد و یک قدم جلو رفت~
《 دختره ی احمق از اینکه دخترمونی خجالت میکشیم》
با یاد آوری حرف های پدر و مادرش یک قدم دیگر جلو رفت و دیگر رسیده بود لبه. به پایین نگاه کرد،و خود را در آسمان رها کرد............
فردای آن روز در مراسم دخترک همه ی کسانی که باعث خودکشی اش شده بودند آمده بودند و مادرش طوری گریه میکرد که شاید دخترک از خواب ابدی اش بیدار شود
اما چرا؟ مگر آن ها آرزوی مرگش را نداشتند؟
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
خوب بار اولم بود اگر دوست داشتید بگید بازم بزارم❤❤
دخترک درحال که روی لبه ی ساختمان بلند راه میرفت با خودش فکر میکرد که کسی را دارد که بعد از مرگش برایش گریه کند؟ از فکرش خندش گرفت او اصلا کسی را دارد؟ نه او کسی را ندارد حتا خانواد اش او را ترد کردند و کسانی که خود را دوستانش جا میزدند آرزوی مرگ او را کردند و به او گفتند:《تو خیلی بی احساسی مثل سنگ میمونی اصلا ما چطور با تو دوست شدیم دختره ی عجیب کاش اون روز جلوتو نمیگرفتیم تا خودتو بکشی》تمام حرف های دوستانش را به یاد آورد و یک قدم جلو رفت~
《 دختره ی احمق از اینکه دخترمونی خجالت میکشیم》
با یاد آوری حرف های پدر و مادرش یک قدم دیگر جلو رفت و دیگر رسیده بود لبه. به پایین نگاه کرد،و خود را در آسمان رها کرد............
فردای آن روز در مراسم دخترک همه ی کسانی که باعث خودکشی اش شده بودند آمده بودند و مادرش طوری گریه میکرد که شاید دخترک از خواب ابدی اش بیدار شود
اما چرا؟ مگر آن ها آرزوی مرگش را نداشتند؟
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
خوب بار اولم بود اگر دوست داشتید بگید بازم بزارم❤❤
۷۴۲
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.