عشق غمیگن
عشق غمیگن
پارت ۳
از زبان میونگ:شب بود میخواستم برم هوا بخورم برای همین رفتم قدم بزنم بعدش رفتم برای خودم ویسله بخرم یه یهو کیم تهیونگ رو دیدم تعجب کردم اونو اینجا دیدم آخه این موقع شب کسی نمیاد چیزی بخره بهش سلام کردم ایندفعه جوابمو داد
تهیونگ:تو کی هستی چون معمولا این موقع شب کسی نمیاد اینجا
میونگ :من تو دبیرستان سه بوم هستم همکلاسی هستیم
تهیونگ:همون دختر دست و پا چلفتی(بعد خندید)
میونگ:نخیر من دست و پا چلفتی نیستم
تهیونگ:اون روز که نیومده پات به بند کفشت گیر کرد و افتادی
میونگ:خجالت کشید
۲ ماه بعد
میونگ:داشتم میرفتم طرف کلاس و تو اسن فکر بودم که دیگه تقریبا با همه بچه های کلاس رفیق شدم خوشحال بودم چون دیگه تنها نیستم
که یهو صورت خورد به کت کیم تهیونگ کت چیزیش نشد ولی کسم تهیونگ برگشت و گفت چیکار میکنی دست و پا چلفتی چشم نداری نمیتونی درست راه بیای؟
میونگ:ببخشید حواسم نبود
آخر هفته شده بود رفتم کتاب آموزشی بگیرم برای درسام که تهیونگ اونجا بود و مانگا خرید سعی داشتم ازش قایم بشم ولی اون منو دید گفت باید جبران کنی
میونگ:برای چی؟
تهیونگ: صورتت خورد به کت من
میونگ:اه باشه
تهیونگ:باید برای ۳ ماه به من خدمت کنی
میونگ:یعنی چی؟
تهیونگ:اینقد خنگی باید هرکاری من گفتم انجا بدی شیر فهم شد
میونگ:نمیخواممم
تهیونگ:باید انجام بدی
میونگ:مگه زوری؟
تهیونگ:اگه انجام ندی آبروتو جلو بچه های کلاس می برم
میونگ:باشه
مغز میونگ:پسره ی عوضی به من دستور میدی کثافت بعد این ۳ ماه حالیت میکنم رئیس کیه
پارت ۳
از زبان میونگ:شب بود میخواستم برم هوا بخورم برای همین رفتم قدم بزنم بعدش رفتم برای خودم ویسله بخرم یه یهو کیم تهیونگ رو دیدم تعجب کردم اونو اینجا دیدم آخه این موقع شب کسی نمیاد چیزی بخره بهش سلام کردم ایندفعه جوابمو داد
تهیونگ:تو کی هستی چون معمولا این موقع شب کسی نمیاد اینجا
میونگ :من تو دبیرستان سه بوم هستم همکلاسی هستیم
تهیونگ:همون دختر دست و پا چلفتی(بعد خندید)
میونگ:نخیر من دست و پا چلفتی نیستم
تهیونگ:اون روز که نیومده پات به بند کفشت گیر کرد و افتادی
میونگ:خجالت کشید
۲ ماه بعد
میونگ:داشتم میرفتم طرف کلاس و تو اسن فکر بودم که دیگه تقریبا با همه بچه های کلاس رفیق شدم خوشحال بودم چون دیگه تنها نیستم
که یهو صورت خورد به کت کیم تهیونگ کت چیزیش نشد ولی کسم تهیونگ برگشت و گفت چیکار میکنی دست و پا چلفتی چشم نداری نمیتونی درست راه بیای؟
میونگ:ببخشید حواسم نبود
آخر هفته شده بود رفتم کتاب آموزشی بگیرم برای درسام که تهیونگ اونجا بود و مانگا خرید سعی داشتم ازش قایم بشم ولی اون منو دید گفت باید جبران کنی
میونگ:برای چی؟
تهیونگ: صورتت خورد به کت من
میونگ:اه باشه
تهیونگ:باید برای ۳ ماه به من خدمت کنی
میونگ:یعنی چی؟
تهیونگ:اینقد خنگی باید هرکاری من گفتم انجا بدی شیر فهم شد
میونگ:نمیخواممم
تهیونگ:باید انجام بدی
میونگ:مگه زوری؟
تهیونگ:اگه انجام ندی آبروتو جلو بچه های کلاس می برم
میونگ:باشه
مغز میونگ:پسره ی عوضی به من دستور میدی کثافت بعد این ۳ ماه حالیت میکنم رئیس کیه
۱.۶k
۱۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.