part 11
part 11
«دشمن برادرم شدم»
فردا_ساعت_9:30
ات و لیا رفتن کافه تهیونگ و کوک هم داشتن میرفتن
لیا: ات من میرم دستشویی ارایشمو درست کنم
ات: اوکی
تهیونگ و کوک رسیدن و ات با دیدن کوک خشکش زد
ات: ت... ه این... کیه
ته: این برادرم کوکه
ات: چی برادرت
ته: میخواستم زودتر بت بگم
ات: اها
ویو لیا: از دستشویی در اومدم نگاهی به میز ات انداختم و با دو تا پسره جذاب روبه رو شدم سریع رفتم اونجا و سلام دادم و خودمو معرفی کردم اونا هم همینطور امشب باید یکیشونو جور کنم
ویو کوک: اون دختره رو مخ اه اصلا نزاشت نزدیک ات بشم و همش خودشو مینداخت روم خسته شدم و از اونجا رفتم
ویو ته: داشتم با ات حرف میزدم که گوشیم زنگ خورد شماره ناشناس بود
ته: الو بفرمایید
(علامت همون که زنگ زد+)
ته: الو
+دوست دختر خوشگلی داری
ته: چی تو کی هستی
+مواظبش باش اینروزا مردم تشنه دخترن
ته: تو کی هستی الو الو
ات: کی بود
ته نمیدونم پاشو باید بریم
ات: کجا
ته: پاشو
ات: باشه
(توی ماشین)
ات: کجا میریم
ته: خونه ی من
ات: چه ولی من
ته: ساکت باش ات
ات: ته من نمیخوام بیا
ته:(ماشینو نگه داشتم) ات منو دوست داری
ات: اره ولی
ته: منو دوست داری
ات: اره دوست دارم
ته: پس همراهم بیا اینحا جونت در خطره
ات: باشه
ته: گونیه اترو بوسیدم و ماشینو روشن کردم و رفتیم خونه
ویو ات: ته منو برد تا اتاقمو نشونم بده خونش شبیه کاخ بود ازش پرسیدم ته شغلت چیه
ته: چرا میپرسی
ات: همینطوری
ته: من (داشتم حرف میزدم که یهو کوک اومد تو)
کوک: شغلش خوردن مخ منه (خنده)
ات: بامزه(حالت تمسخر)
کوک: اره من بامزم بزار شب بشه نشونت میدم (اروم)
ات: چیزی گفتی
کوک: نه
ویو ته:
اتاق اترو نشونش دادم و رفت بخابه منم امشب باید پیشش بخابم تا کوک نتونه کاری کنه
«دشمن برادرم شدم»
فردا_ساعت_9:30
ات و لیا رفتن کافه تهیونگ و کوک هم داشتن میرفتن
لیا: ات من میرم دستشویی ارایشمو درست کنم
ات: اوکی
تهیونگ و کوک رسیدن و ات با دیدن کوک خشکش زد
ات: ت... ه این... کیه
ته: این برادرم کوکه
ات: چی برادرت
ته: میخواستم زودتر بت بگم
ات: اها
ویو لیا: از دستشویی در اومدم نگاهی به میز ات انداختم و با دو تا پسره جذاب روبه رو شدم سریع رفتم اونجا و سلام دادم و خودمو معرفی کردم اونا هم همینطور امشب باید یکیشونو جور کنم
ویو کوک: اون دختره رو مخ اه اصلا نزاشت نزدیک ات بشم و همش خودشو مینداخت روم خسته شدم و از اونجا رفتم
ویو ته: داشتم با ات حرف میزدم که گوشیم زنگ خورد شماره ناشناس بود
ته: الو بفرمایید
(علامت همون که زنگ زد+)
ته: الو
+دوست دختر خوشگلی داری
ته: چی تو کی هستی
+مواظبش باش اینروزا مردم تشنه دخترن
ته: تو کی هستی الو الو
ات: کی بود
ته نمیدونم پاشو باید بریم
ات: کجا
ته: پاشو
ات: باشه
(توی ماشین)
ات: کجا میریم
ته: خونه ی من
ات: چه ولی من
ته: ساکت باش ات
ات: ته من نمیخوام بیا
ته:(ماشینو نگه داشتم) ات منو دوست داری
ات: اره ولی
ته: منو دوست داری
ات: اره دوست دارم
ته: پس همراهم بیا اینحا جونت در خطره
ات: باشه
ته: گونیه اترو بوسیدم و ماشینو روشن کردم و رفتیم خونه
ویو ات: ته منو برد تا اتاقمو نشونم بده خونش شبیه کاخ بود ازش پرسیدم ته شغلت چیه
ته: چرا میپرسی
ات: همینطوری
ته: من (داشتم حرف میزدم که یهو کوک اومد تو)
کوک: شغلش خوردن مخ منه (خنده)
ات: بامزه(حالت تمسخر)
کوک: اره من بامزم بزار شب بشه نشونت میدم (اروم)
ات: چیزی گفتی
کوک: نه
ویو ته:
اتاق اترو نشونش دادم و رفت بخابه منم امشب باید پیشش بخابم تا کوک نتونه کاری کنه
۱۷.۱k
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.