" ᴜɴᴛᴏᴜᴄʜᴀʙʟᴇ ᴍᴀғɪᴀ "ʟᴇssᴏɴ ¹ ᴘᴀʀᴛ ¹
" ᴜɴᴛᴏᴜᴄʜᴀʙʟᴇ ᴍᴀғɪᴀ "ʟᴇssᴏɴ ¹ ᴘᴀʀᴛ ¹
Mᴏᴍ's ʏ.ɴ = &
ʏ.ɴ=+
ᴛᴇᴀ= -
jungkook's brother y.n=¥
view tea
گوه ترین کاری که کردم همین بود .... خاک تو سرت تهیونگ تو لیاقت ا.ت رو نداری چیکار کردی باهاش؟ چرا اون حرفو زدی بهش؟
به هوای کشیدم و از کارم پشیمون بودم .. بعد ازینکه مامان ا.ت قبولم نکرد گفتم بزار بعداً بدستش میارم باید کمی بگذره اما دل تو دلم نبود زودتر بدستش بیارم....
بذاره تغییر بزرگی کنیم من مافیا بودم و از بابام به ارث برده بودم و مثل سگ همه ازم میترسم اما این چند وقته نمیترسن عجیبه ...
سمت خونه رفتم و رو تخت دونفرمون با ا.ت خوابیدم تخت بوی عطرشو میداد عطر باکارت رژش رو وارد ریه هام کردم .. نمیتونستم نبودنشو تحمل کنم که تو این حالت چشمام گرم شد و خوابیدم ....
view y.n
۷ ساعت بعد
چشامو باز کردم رو تخت بودم... ساعت ۱۰ شب بود.دیت و صورتمو شستم و رفتم پایین دیدم مامانم با بابا ناتنیم خوابن و یه نفر تو پذیرایی داره فیلم میبینه.... جلوتر رفتم دیدم کوکه با ذوق صدا دار که جیغ بود دوییدم سمت مبل و نشستم رو پاش و بالش کردم و گفتم
+داداشیییی
¥آخخخخخخخ فرشته کوچولووووم چطوری دلم برات ی ذره شده بود
+خوبم تو خوبی؟
¥تا تو خوب باشی منم خوبم
کوک حلقه دستشو محکم تر کرد و چلوندتمو و بوس بارونم کرد
¥اخ که چقدر تو خوشمزه ایی
منم محکم لپشو صدا دار لوس کردم
¥اخ که خستگیم در رفت
+حیحی😊
از رو پاش بلند شدم و گفت
¥چیزی میخوری
+اگه تو چیزی میخوری اره
¥اره بیا باهم چای و موچی و پاستیل بوقولیم🥺؟
+چشمم😊
دوییدم و رفتم چایی ریختم و خوراکیارو ریختم تو ظرفو رفتم تو بغل کوک و باهم خوراکی خوردیم و فیلم میدیدیم.
میدونستم که کوک قضیه تهیونگو میدونه برای همین چیزی دربارش بهم نگفت ... من مامان و داداشم و خیلی دوستدارم خیلی به فکرمن باید هواشونو داشته باشم.
+داداش
¥جونم
+میگم میشه بزنی تی وی ان میخوام موزیک ویدیوتو ببینم
¥اتفاقا منم از فیلم خسته شدم باشه بریم ببینیم.
کانالو عوض کرد که داشت موزیک ویدیوشو میداد که امروز ضبط و منتشرش کردن منم دوییدم رفتم جلو تلویزیون نشستم و داشتم با ذوق و شوق و چشای برق زده به تلویزیون نگاه میکردم و میگفتم عاااااا
که مثلاً شگفت زده شدم(بچه ها فکر کنید اسلاید ۲ بخشی از موزیک ویدیو کوکه)
که کوک گفت
¥فداتشم بی عقب چشت ضعیف میشه
+چشم
بدو بدو رفتم تو بغلش و به دیدن تلویزیون ادامه دادم که بعد موزیک ویدیو حرف زدیم یهوووووووو.......
خداوکیلی پارت بعد خوده هیجانه البته شاید برای من شما کبوترارو نمیدونم😁
Mᴏᴍ's ʏ.ɴ = &
ʏ.ɴ=+
ᴛᴇᴀ= -
jungkook's brother y.n=¥
view tea
گوه ترین کاری که کردم همین بود .... خاک تو سرت تهیونگ تو لیاقت ا.ت رو نداری چیکار کردی باهاش؟ چرا اون حرفو زدی بهش؟
به هوای کشیدم و از کارم پشیمون بودم .. بعد ازینکه مامان ا.ت قبولم نکرد گفتم بزار بعداً بدستش میارم باید کمی بگذره اما دل تو دلم نبود زودتر بدستش بیارم....
بذاره تغییر بزرگی کنیم من مافیا بودم و از بابام به ارث برده بودم و مثل سگ همه ازم میترسم اما این چند وقته نمیترسن عجیبه ...
سمت خونه رفتم و رو تخت دونفرمون با ا.ت خوابیدم تخت بوی عطرشو میداد عطر باکارت رژش رو وارد ریه هام کردم .. نمیتونستم نبودنشو تحمل کنم که تو این حالت چشمام گرم شد و خوابیدم ....
view y.n
۷ ساعت بعد
چشامو باز کردم رو تخت بودم... ساعت ۱۰ شب بود.دیت و صورتمو شستم و رفتم پایین دیدم مامانم با بابا ناتنیم خوابن و یه نفر تو پذیرایی داره فیلم میبینه.... جلوتر رفتم دیدم کوکه با ذوق صدا دار که جیغ بود دوییدم سمت مبل و نشستم رو پاش و بالش کردم و گفتم
+داداشیییی
¥آخخخخخخخ فرشته کوچولووووم چطوری دلم برات ی ذره شده بود
+خوبم تو خوبی؟
¥تا تو خوب باشی منم خوبم
کوک حلقه دستشو محکم تر کرد و چلوندتمو و بوس بارونم کرد
¥اخ که چقدر تو خوشمزه ایی
منم محکم لپشو صدا دار لوس کردم
¥اخ که خستگیم در رفت
+حیحی😊
از رو پاش بلند شدم و گفت
¥چیزی میخوری
+اگه تو چیزی میخوری اره
¥اره بیا باهم چای و موچی و پاستیل بوقولیم🥺؟
+چشمم😊
دوییدم و رفتم چایی ریختم و خوراکیارو ریختم تو ظرفو رفتم تو بغل کوک و باهم خوراکی خوردیم و فیلم میدیدیم.
میدونستم که کوک قضیه تهیونگو میدونه برای همین چیزی دربارش بهم نگفت ... من مامان و داداشم و خیلی دوستدارم خیلی به فکرمن باید هواشونو داشته باشم.
+داداش
¥جونم
+میگم میشه بزنی تی وی ان میخوام موزیک ویدیوتو ببینم
¥اتفاقا منم از فیلم خسته شدم باشه بریم ببینیم.
کانالو عوض کرد که داشت موزیک ویدیوشو میداد که امروز ضبط و منتشرش کردن منم دوییدم رفتم جلو تلویزیون نشستم و داشتم با ذوق و شوق و چشای برق زده به تلویزیون نگاه میکردم و میگفتم عاااااا
که مثلاً شگفت زده شدم(بچه ها فکر کنید اسلاید ۲ بخشی از موزیک ویدیو کوکه)
که کوک گفت
¥فداتشم بی عقب چشت ضعیف میشه
+چشم
بدو بدو رفتم تو بغلش و به دیدن تلویزیون ادامه دادم که بعد موزیک ویدیو حرف زدیم یهوووووووو.......
خداوکیلی پارت بعد خوده هیجانه البته شاید برای من شما کبوترارو نمیدونم😁
۴.۱k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.