رسیدیم به خونه کوک و رفتیم داخل و کوک رفت که لباساشو عوض

رسیدیم به خونه کوک و رفتیم داخل و کوک رفت که لباساشو عوض کنه منم نشستم رو مبل و حوصلم سر رفته بود
تا اینکه کوک اومد
ا.ت. کوک
کوک. هومم؟
ا.ت. بیا باهم بازی کنیم
کوک. بچه شدی؟
ا.ت. نه این بازی برا بزرگسال ها هم هست
کوک. خب بگو
ا.ت. بیا جرعت حقیقت
کوک. اوکی ولی جواب ندادی چی؟
ا.ت. هر شرطی رو قبول میکنم
کوک‌. شرطش اینه که باید امشب رو پیشم بخوابی
ا.ت. قبوله
کوک. پس بیا
ا.ت. کی اول بپرسه؟
کوک. من
ا.ت. خب بپرس
کوک. ا.ت جرعت یا حقیقت
ا.ت. حقیقت
کوک. منو بیشتر دوست داری یا داداشتو
ا.ت. یااا خیلی سخت میپرسی
کوک. دیگه باید جواب بدی
ا.ت. خببب داداشم رو بیشتر دوست دارم ولی چون داره میمیره کسی رو ندارم پس تورو
کوک. یسسس(زیرلبی)
ا.ت. خب کوکی جونم جرعت یا حقیقت
کوک. جرعت
ا.ت. خببب با قیچی یه تیکه از موهاتو ببر
کوک. واوو من به موهام دست نمیزنم
ا.ت. به من ربطی نداره باید ببری
کوک. باشه فقط به خاطر تو
قیچی رو برداشت تو دستش و گذاشت پیشه موهاش
ا.ت. نهههه زیاد نبر بزار خودم ببرم
کوک. باشه چقدر حساسی(خنده)
ا.ت. چون گند میزنی به موهات، خب تموم شد بیا اینم از موهات
کوک. وایی خداا
موهاشو گرفتم تو دستم و ریختم سطل اشغال
کوک. جرعت یا حقیقت
ا.ت. جرعت
کوک. منو ببوس
ا.ت. چیی؟
کوک. میتونی نه بگی
ا.ت‌. ام..اما..
کوک. اما چی ا.ت؟
ا.ت‌. نمیتونم
کوک. تسلیمی؟
ا.ت. اره
کوک‌. یسسس من بردم
ا.ت. باشه بابااا
و...