عاشقان زندگی
ویو جونگ کوک
آخیش بلخره تونستم از قصر بیام با سازم بیرون و برم جنگل او سلام من جونگ کوک هستم هفتمین شاهزاده ی کره من زیاد به قصر علاقه مند نیستم ولی من تو هنر های رزمی و نقاشی و زدن ساز دهنی استعداد دارم رفتم رسیدم به جنگل و به یک درخت تکیه دادم و شروع به زدن ساز کردم چشم هام رو بستم و با تمام وجودم ساز زدم ... ساعت ها بود که داشتم ساز می زدم که صدایی شنیدم بلند شدم و به سمت منبع صدا که پشت چند درخت بود رفتم وقتی درخت هارو کنار زدم دختری رو دیدم کا داشت رقص شمشیر انجام میداد (بچه ها یه نوع رقصه که با شمشیر انجام میشه) و آواز می خوند بچه ها تو پارت آخر می فهمین کدوم آهنگ. من وایستاده بودم و به رقص اون نگاه می کردم و اون داشت می رقصید تا اینکه متوجه وجودم شد و برگشت سمتم و به من نگاه کرد ترسیده بود و شمشیر رو به سمتم گرفته بود که گفتم
جونگ کوک رو با ،ج و ات رو با ،ت نشون میدم
ج .هی آروم باش کاریت ندارم شمشیر رو بکش کنار
ت . تتتتتو کی هههستی با لکنت
ج.ترسیده بود پس گفتم اگه بفهمه رو شاهزاده شمشیر کشیده وضعیت بدتر میشه پس گفتم من یک نوازنده ام نگاه کن اینپ سازمه
ت. اها بگو ببینم چرا منو نگاه می کردی؟
ج . هیچی صدات رو شنیدم که داشتی می خوندی
ت. حالا که چی باشه اگه صدام اذیتت می کنه دیگه نمی خونم
ج. باشه هی می خوای من ساز بزنم و تو رقص شمشیرت رو اجرا کنی
ت. معلومه که نه من واسه هیچ کس نمی رقصم
همینجوری در حال گفت و گو بودن که
ج. اسمت چیه
ت. به تو چه
ج.بگو
ت . نباید اسمم رو می فهمید پس گفتم سو اسمم سو هست
که یکدفعه خدمتکار ات اومد و گفت بانو ات باید بریم
ت. آییش (تو ذهنش چرا اسمم رو لو دادی لعنتی )
ت. خدافظ بعد خنده ی فیکی زد و رفت
بعد رفتن اون جونگ کوک خنده ای کرد و به زمین نگاه کرد که گیره سر اون دختر رو دید و گفت
ج. پس دوباره قراره ببینمت کمی مکث کرد و گفت ات اسمش قشنگه
اگه خوشتون اومد ادامه می دم
بچه ها دومی لباس اته و بقیه اعضا هستن که شاهزاده هستند
آخیش بلخره تونستم از قصر بیام با سازم بیرون و برم جنگل او سلام من جونگ کوک هستم هفتمین شاهزاده ی کره من زیاد به قصر علاقه مند نیستم ولی من تو هنر های رزمی و نقاشی و زدن ساز دهنی استعداد دارم رفتم رسیدم به جنگل و به یک درخت تکیه دادم و شروع به زدن ساز کردم چشم هام رو بستم و با تمام وجودم ساز زدم ... ساعت ها بود که داشتم ساز می زدم که صدایی شنیدم بلند شدم و به سمت منبع صدا که پشت چند درخت بود رفتم وقتی درخت هارو کنار زدم دختری رو دیدم کا داشت رقص شمشیر انجام میداد (بچه ها یه نوع رقصه که با شمشیر انجام میشه) و آواز می خوند بچه ها تو پارت آخر می فهمین کدوم آهنگ. من وایستاده بودم و به رقص اون نگاه می کردم و اون داشت می رقصید تا اینکه متوجه وجودم شد و برگشت سمتم و به من نگاه کرد ترسیده بود و شمشیر رو به سمتم گرفته بود که گفتم
جونگ کوک رو با ،ج و ات رو با ،ت نشون میدم
ج .هی آروم باش کاریت ندارم شمشیر رو بکش کنار
ت . تتتتتو کی هههستی با لکنت
ج.ترسیده بود پس گفتم اگه بفهمه رو شاهزاده شمشیر کشیده وضعیت بدتر میشه پس گفتم من یک نوازنده ام نگاه کن اینپ سازمه
ت. اها بگو ببینم چرا منو نگاه می کردی؟
ج . هیچی صدات رو شنیدم که داشتی می خوندی
ت. حالا که چی باشه اگه صدام اذیتت می کنه دیگه نمی خونم
ج. باشه هی می خوای من ساز بزنم و تو رقص شمشیرت رو اجرا کنی
ت. معلومه که نه من واسه هیچ کس نمی رقصم
همینجوری در حال گفت و گو بودن که
ج. اسمت چیه
ت. به تو چه
ج.بگو
ت . نباید اسمم رو می فهمید پس گفتم سو اسمم سو هست
که یکدفعه خدمتکار ات اومد و گفت بانو ات باید بریم
ت. آییش (تو ذهنش چرا اسمم رو لو دادی لعنتی )
ت. خدافظ بعد خنده ی فیکی زد و رفت
بعد رفتن اون جونگ کوک خنده ای کرد و به زمین نگاه کرد که گیره سر اون دختر رو دید و گفت
ج. پس دوباره قراره ببینمت کمی مکث کرد و گفت ات اسمش قشنگه
اگه خوشتون اومد ادامه می دم
بچه ها دومی لباس اته و بقیه اعضا هستن که شاهزاده هستند
۴.۰k
۰۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.