((ا/ت))
((ا/ت))
&خب اینجا اتاق تمرین دنسمونه
+خیلی خوبه
&خوشحالم از کمپانی خوشت اومده اما ببینیم از جایی که باید خوشت بیاد هم خوشت میاد?! :)
+اووم کجاا?
&خونت ، جایی که تو و چهار نفر دیگه قراره توش با هم زندگی کنین .
+اما من خودم خونه دارم رئیس
&این خونه فرق میکنه ، شما باید کنار هم باشین اینجوری هم امن تره هم رابطتون بهتر میشه و اینم بگم که تک تک این چهار نفر مهارت های خوانندگیشون کامله و تو هم که استعداد داری میتونی در عرض شیش ماه خودتو اماده دبیو کنی
+انقدر زود?
&تو همه چیزت حاضرو امادست پس الکی نباید زمانو از دست بدیم
با رئیس سوار ماشین مشکی ای شدم و حرکت کردیم
با به رئیس میگفتم نمیتونم اونجو و لیسو رو تنها بزارم
+عاا… عااام رئیس?
&بله
+من زمانی که از ایران اومدم هیچ کسو نداشتم با دو نفر اشنا شدم که همه کسم شدن برام مادر شدن و غمم و خوردن خواهر شدن و نزاشتن احساس تنهایی کنم اونا ازم محافظت کردن من… منن واقعا نمیتونم اونا رو تنها بزارمم
&دوستات تو کاری مهارت ندارن?
+خب اونجو زمانی که نوجوون بوده به میکاپ خیلی علاقه داشته برای همین مدرکشو گرفته اما هیچ وقت اقدام به کار نکرد ..لیسو هم یه زمانی کلاس اشپزی میرفته و غذا های خوشمزه ای بلده
&دوستت اونجو رو به عنوان میکاپ ارتیست شخصیت و لیسو روهم به عنوان اشپزتون استخدام میکنم . فکر میکنی قبول کنن??
+بب.. بلهههه رئییس ..یعنی اونا هم میتونن با ما پنج نفر زندگی کنن .
&اوهوم ، تو باید روحیت بالا باشه اگه با بودنشون احساس خوبی داری پس مانعی نداره .
تشکر کردم که گفت رسیدیم
اوووووفاااه نگهباناروووووووووووو
+رئیس اینا… .این نگهبانا لازمه ??
&(خندید) به وقتش برای بودنشون به جونم دعا میکنی .
وارد شدیم حیاط خیلی بزرگی داشت ، واقعاااااا قشنگ بود محو گلای رزی که دور تا دور حیاط ادامه داشت شدم و همینطور اون درخت بلندی که بهش به تاب چوبی وصل بود . خدایااا اینجا واقعااا کجاست ?بهشت?
&چطوره?
+فوق العادستتتتتتتت
&بایدم باشه . شما ها نمیتونین زیاد برین بیرون برای همین باید تو خونه یجوری سرتونو گرم کنین و اینا باعث میشن این کار اسون تر بشه .
وارد خونه شدیم خونه دوبلکس بود
#loveme°•
&خب اینجا اتاق تمرین دنسمونه
+خیلی خوبه
&خوشحالم از کمپانی خوشت اومده اما ببینیم از جایی که باید خوشت بیاد هم خوشت میاد?! :)
+اووم کجاا?
&خونت ، جایی که تو و چهار نفر دیگه قراره توش با هم زندگی کنین .
+اما من خودم خونه دارم رئیس
&این خونه فرق میکنه ، شما باید کنار هم باشین اینجوری هم امن تره هم رابطتون بهتر میشه و اینم بگم که تک تک این چهار نفر مهارت های خوانندگیشون کامله و تو هم که استعداد داری میتونی در عرض شیش ماه خودتو اماده دبیو کنی
+انقدر زود?
&تو همه چیزت حاضرو امادست پس الکی نباید زمانو از دست بدیم
با رئیس سوار ماشین مشکی ای شدم و حرکت کردیم
با به رئیس میگفتم نمیتونم اونجو و لیسو رو تنها بزارم
+عاا… عااام رئیس?
&بله
+من زمانی که از ایران اومدم هیچ کسو نداشتم با دو نفر اشنا شدم که همه کسم شدن برام مادر شدن و غمم و خوردن خواهر شدن و نزاشتن احساس تنهایی کنم اونا ازم محافظت کردن من… منن واقعا نمیتونم اونا رو تنها بزارمم
&دوستات تو کاری مهارت ندارن?
+خب اونجو زمانی که نوجوون بوده به میکاپ خیلی علاقه داشته برای همین مدرکشو گرفته اما هیچ وقت اقدام به کار نکرد ..لیسو هم یه زمانی کلاس اشپزی میرفته و غذا های خوشمزه ای بلده
&دوستت اونجو رو به عنوان میکاپ ارتیست شخصیت و لیسو روهم به عنوان اشپزتون استخدام میکنم . فکر میکنی قبول کنن??
+بب.. بلهههه رئییس ..یعنی اونا هم میتونن با ما پنج نفر زندگی کنن .
&اوهوم ، تو باید روحیت بالا باشه اگه با بودنشون احساس خوبی داری پس مانعی نداره .
تشکر کردم که گفت رسیدیم
اوووووفاااه نگهباناروووووووووووو
+رئیس اینا… .این نگهبانا لازمه ??
&(خندید) به وقتش برای بودنشون به جونم دعا میکنی .
وارد شدیم حیاط خیلی بزرگی داشت ، واقعاااااا قشنگ بود محو گلای رزی که دور تا دور حیاط ادامه داشت شدم و همینطور اون درخت بلندی که بهش به تاب چوبی وصل بود . خدایااا اینجا واقعااا کجاست ?بهشت?
&چطوره?
+فوق العادستتتتتتتت
&بایدم باشه . شما ها نمیتونین زیاد برین بیرون برای همین باید تو خونه یجوری سرتونو گرم کنین و اینا باعث میشن این کار اسون تر بشه .
وارد خونه شدیم خونه دوبلکس بود
#loveme°•
۷.۴k
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.