یورا رو بقلش کردم و بوسیدم و بردمش تو اتاق و آمادش کردم و

یورا رو بقلش کردم و بوسیدم و بردمش تو اتاق و آمادش کردم و موهاشو خرگوشی بستم و خودم آماده شدم
ا.ت. یورا
یورا. بله مامانی
ا.ت. بریم؟
یورا. بریمممم(ذوق)
سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم سمت کمپانی
وقتی رسیدیم پیاده شدم و یورا رو بقل کردم و بردمش داخل کمپانی
یورا. مامان منو بزار پاییننننن(جیغ)
ا.ت. اییییی موهامو نکش باشه باشه
یورا رو گذاشتم پایین و خودش دوید سمت آسانسور و دستش نمیرسید دکمه رو بزنه که من خندم گرفت
یورا. یاا مامان نخند بهم خودت یه روزی همینطوری بودی.
ا.ت. باشه(خنده)
عاشق این رفتارشم که شبیه سوکجینه
رفتیم داخل آسانسور و طبقه ۶ رو زدم و بعد از چند ثانیه رسیدیم و یورا دوید سمت اتاق جین و محکم با دست و پاهاش در میزد
یورا. بابایییی درو باز کننننن بدوو بابایی
یهو در باز شد و جین رو دیدم هردومون سریع رفتیم بقلش کردیم
جین. شما اینجا چیکار میکنین؟
ا.ت. از این خانم بپرس
یورا. مامان بزور تنم لباس کرد منو آورد اینجا
ا.ت. چیییی؟ چرااا دروغ میگی‌، تو خودت نبودی که گریه کردی؟
یورا. من برای این گریه کردم که تو موهامو محکم بستی
جین. ا.ت با هندسامم درست رفتار کن
ا.ت. چییی؟؟؟ جین توهم؟ اصن.. با هردوتون قهرم!
یورا. باشه
ا.ت. آقای کیم یادت باشه کی قبلا هندسامت بوداا!
جین. خیلی حسودی
و...