ایدل شاهکار
ایدل شاهکار
پارت6
ا. ت: خیله خب باشه فردا میام
ا. ت گوشی رو قطع کرد رفت رویه تختش خوابید فردا زیاد کار داشت اما بخاطر سریال مجبور نبود فعلا بره کمپانی خودش
فردا صبح
ا. ت از خواب بیدار شد لباساش رو پوشید صبحونش رو خورد سوار ماشین شد که بره کمپانی جی وای
پرش زمانی به کمپانی
ا. ت سوار اسانسور شد طبقه 45پنج رو زد عجیب بود این کمپانی معمولا خلوط نبود اما امروز به طرز عجیبی ادم های زیادی تویه سالن پایین نبودن
در اسانسور باز شد حالا میشه فهمید اون کارکن ها کجان همشون اینجا بودن ا. ت از اسانسور اومد بیرون که جه یون اومد سمتش
جه یون: مثل همیشه دیر کردی
ا. ت: بنظرم تو زیادی شلوغش میکنی
جه یون: باشه برو کارگردان منتظرته
ا. ت رفت پیش کارگردان سونگ کانگ باهاشون دست داد نشست ا. ت قبلا با سونگ کانگ صمیمی بود پس میشه گفت که اولین باری نبود که میبینتش
کار گردان همین جوری داشت در باره سریال توضیح میداد فیلم نامه رو بهشون داد رو بعد رفت
ا. ت: امروزه
سونگ کانگ: چی امروز
ا. ت: یااا اصلا گوش نمیکردی کارگردان چی میگفت گرفتن سکانس اول دیگه
سونگ کانگ: فقط اسمش رو شنیدم
ا. ت: تو دیگه چه جور شیطانی هستی
سونگ گانگ: من شیطان دوهی ام
ا. ت: پس من چیه تو میشم گوون
سونگ کانگ: تو دوهیه منی
ا. ت از حرف سونگ کانگ خندش گرفت
ا. ت: انگار هنوز فیلم شروع نشده ما داریم بازی میکنیم
میکاپ ارتیست اومد کنارشون ا. ت پاشد با میکاپ ارتیست رفت و فیلم بردار هم همین جوری از دوتاشون فیلم میگرفت که رفت سمت سونگ کانگ
سونگ کانگ: منو ا.ت از دبیرستان با هم هم کلاسی بودیم اون همیشه اذیتم میکرد چون درس من خوب بود مجبور بودم سر امتحان بهش تقلب برسونم
که یهو ا. ت از اون داد زد
ا. ت: یاااا گفتم اینو به کسی نگو
پارت6
ا. ت: خیله خب باشه فردا میام
ا. ت گوشی رو قطع کرد رفت رویه تختش خوابید فردا زیاد کار داشت اما بخاطر سریال مجبور نبود فعلا بره کمپانی خودش
فردا صبح
ا. ت از خواب بیدار شد لباساش رو پوشید صبحونش رو خورد سوار ماشین شد که بره کمپانی جی وای
پرش زمانی به کمپانی
ا. ت سوار اسانسور شد طبقه 45پنج رو زد عجیب بود این کمپانی معمولا خلوط نبود اما امروز به طرز عجیبی ادم های زیادی تویه سالن پایین نبودن
در اسانسور باز شد حالا میشه فهمید اون کارکن ها کجان همشون اینجا بودن ا. ت از اسانسور اومد بیرون که جه یون اومد سمتش
جه یون: مثل همیشه دیر کردی
ا. ت: بنظرم تو زیادی شلوغش میکنی
جه یون: باشه برو کارگردان منتظرته
ا. ت رفت پیش کارگردان سونگ کانگ باهاشون دست داد نشست ا. ت قبلا با سونگ کانگ صمیمی بود پس میشه گفت که اولین باری نبود که میبینتش
کار گردان همین جوری داشت در باره سریال توضیح میداد فیلم نامه رو بهشون داد رو بعد رفت
ا. ت: امروزه
سونگ کانگ: چی امروز
ا. ت: یااا اصلا گوش نمیکردی کارگردان چی میگفت گرفتن سکانس اول دیگه
سونگ کانگ: فقط اسمش رو شنیدم
ا. ت: تو دیگه چه جور شیطانی هستی
سونگ گانگ: من شیطان دوهی ام
ا. ت: پس من چیه تو میشم گوون
سونگ کانگ: تو دوهیه منی
ا. ت از حرف سونگ کانگ خندش گرفت
ا. ت: انگار هنوز فیلم شروع نشده ما داریم بازی میکنیم
میکاپ ارتیست اومد کنارشون ا. ت پاشد با میکاپ ارتیست رفت و فیلم بردار هم همین جوری از دوتاشون فیلم میگرفت که رفت سمت سونگ کانگ
سونگ کانگ: منو ا.ت از دبیرستان با هم هم کلاسی بودیم اون همیشه اذیتم میکرد چون درس من خوب بود مجبور بودم سر امتحان بهش تقلب برسونم
که یهو ا. ت از اون داد زد
ا. ت: یاااا گفتم اینو به کسی نگو
۹.۰k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.