قمار باز من ۱۴
ویو ا.ت
تصمیم گرفتم از خونه بزنم بیرون
ساعت ۴ صبح بود که پاشدم برم یک نامه برای ته گذاشتم
.نگاه به ته.
«خدافظ قمار باز من »
رفتم
ویو ته ساعت ۸ بیدار شدم دیدم ا.ت نیست
با خودم گفتم حتما رفته پایین خواستم برم که چشمم به برگه ی روی میز خورد
بازش کردم
« سلام منم ا.ت ببخشید اما دیگه نمی کشم پس تصمیمو
گرفتم از پیشت برم تا راحت باشی راستی اگه دختر دیگی رو دوست داری چرا از اول بهم نگفتی ؟ به هر حال اشتباه کردم عاشق شدم »
ا.ت «خدافظ»
باباییییییی
تصمیم گرفتم از خونه بزنم بیرون
ساعت ۴ صبح بود که پاشدم برم یک نامه برای ته گذاشتم
.نگاه به ته.
«خدافظ قمار باز من »
رفتم
ویو ته ساعت ۸ بیدار شدم دیدم ا.ت نیست
با خودم گفتم حتما رفته پایین خواستم برم که چشمم به برگه ی روی میز خورد
بازش کردم
« سلام منم ا.ت ببخشید اما دیگه نمی کشم پس تصمیمو
گرفتم از پیشت برم تا راحت باشی راستی اگه دختر دیگی رو دوست داری چرا از اول بهم نگفتی ؟ به هر حال اشتباه کردم عاشق شدم »
ا.ت «خدافظ»
باباییییییی
۴.۹k
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.