Part⁴
Part⁴
&خودت چی؟ فکر کردی خودت چی هستی که با ما اینجوری حرف میزنی؟
تازشم مگه گذشته طرفه که مهمه؟
+ جین راست میگه اگه اینجوری
باشه که باید صد بار بمیری
÷من نامی رو میشناسم اون همچین آدمی نیست
¤اوکی فرض میگیریم بچه ی خوبیه پولش چی؟ خانوادش چی؟ خونه چی؟ اون هیچی نداره فقط یه گدا گشنه ی بدبخت با یه آینده ی پوچه
÷اینطور نیست! نامجون خیلیم با استعداد و مهربونه معلوم نیست از کی عقده داشتی که اینجوری داری سر نامجون خالی میکنی!
¤عقده؟ من؟
+آره یادم نرفته که بهش گفتی یه کاری میکنی خودکشی کنه!
¤مطمئن باش با وجود همچین آدمی فقط خوشی مردم خراب میشه
=کسی نیاز به فداکاری تو نداره!
+[هلش دادم اونور و به دنبال نامی از اردوگاه زدم بیرون]
<<><><><><><><><><>>
+[بالاخره تونستم پیداش کنم
افتاده بود روی زمین گلی و خیس
فقط امیدوارم اتفاقی براش نیوفتاده باشه!
کنارش نشستم و دستمو روی شونش گذاشتم]
+ عشقم خوبی
_لطفا ازم دور شو این به نفع خودته
+نچ من لجباز تر از این حرفام عمرن برم
_لطفا ولم کن ا.ت برو و فراموشم کن
+ خفه شو * یه سیلی محکم زد
+تا کی می خوای به خودت دروغ بگی و انقدر افسرده باشی؟؟؟ چرا فکر می کنی هیشکی ازت خوشش نمیاد؟ چرا با خودت کلنجار میری و باهام صحبت نمی کنی؟ لعنتی من دوست دارم!*با گریه
+[خم شدمو و سرشو توی بغلم گرفتم]
+می خوای برو هر جور مواد و سیگاری که هست بکش هر چی پول دارم میدم بهت خونم واسه تو فقط ولم نکن! تنهام نذار! من دوست دارم!
+[گریه هام شدیدتر شد
چرا باورش نمیشد من اندازه ی ستاره های توی آسمون دوسش دارم؟(:]
&خودت چی؟ فکر کردی خودت چی هستی که با ما اینجوری حرف میزنی؟
تازشم مگه گذشته طرفه که مهمه؟
+ جین راست میگه اگه اینجوری
باشه که باید صد بار بمیری
÷من نامی رو میشناسم اون همچین آدمی نیست
¤اوکی فرض میگیریم بچه ی خوبیه پولش چی؟ خانوادش چی؟ خونه چی؟ اون هیچی نداره فقط یه گدا گشنه ی بدبخت با یه آینده ی پوچه
÷اینطور نیست! نامجون خیلیم با استعداد و مهربونه معلوم نیست از کی عقده داشتی که اینجوری داری سر نامجون خالی میکنی!
¤عقده؟ من؟
+آره یادم نرفته که بهش گفتی یه کاری میکنی خودکشی کنه!
¤مطمئن باش با وجود همچین آدمی فقط خوشی مردم خراب میشه
=کسی نیاز به فداکاری تو نداره!
+[هلش دادم اونور و به دنبال نامی از اردوگاه زدم بیرون]
<<><><><><><><><><>>
+[بالاخره تونستم پیداش کنم
افتاده بود روی زمین گلی و خیس
فقط امیدوارم اتفاقی براش نیوفتاده باشه!
کنارش نشستم و دستمو روی شونش گذاشتم]
+ عشقم خوبی
_لطفا ازم دور شو این به نفع خودته
+نچ من لجباز تر از این حرفام عمرن برم
_لطفا ولم کن ا.ت برو و فراموشم کن
+ خفه شو * یه سیلی محکم زد
+تا کی می خوای به خودت دروغ بگی و انقدر افسرده باشی؟؟؟ چرا فکر می کنی هیشکی ازت خوشش نمیاد؟ چرا با خودت کلنجار میری و باهام صحبت نمی کنی؟ لعنتی من دوست دارم!*با گریه
+[خم شدمو و سرشو توی بغلم گرفتم]
+می خوای برو هر جور مواد و سیگاری که هست بکش هر چی پول دارم میدم بهت خونم واسه تو فقط ولم نکن! تنهام نذار! من دوست دارم!
+[گریه هام شدیدتر شد
چرا باورش نمیشد من اندازه ی ستاره های توی آسمون دوسش دارم؟(:]
۴.۲k
۲۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.