دوست دادم باباp14
دوست دادم باباp14
۲هفته بعد
از زبان کوک
دو هفتس از ات خبری نیست هیچ جا نمیتونم پیداش کنم
ات موقع رفتن یه حرفایی بهم گفتا ولی هیچی نفهمیدم میدونم چیزیش نمیشه ولی بازم خیلی نگرانشم
از زبان ات
تو این ۲ هفته داشتم رو خودم کار میکردم موهامو به خاطر اینکه کوک گفته بود بلندشون کنم بلند کرده بودم ولی بازم رفتم پسرونشون کردم دوباره بدن عضلانیمو ساختم یه عالمه کار کردم و مهم تر از همه نقشه کشیدم
از باشگاه در اومدم رفتم شرکت رئیس جدیدم یعنی آقای چا رفتم تو اتاقش
+صدام کردی
*اوهوم بیا بشین
رفتم نشستم
*خب ی بار هست که صاحب بار برای کوک کار میکنه و تموم مدارکو اینارو که درباره کوکه تو اون بار نگه داری میکنه چنتا آدم فرستادم و فهمیدم توی قسمت های نوشیدنی نگهشون میداره اونارو پیدا کن و بیارشون اگه اونا پخش کنیم کوک به کل نابود میشه
+مطمعنی؟
*اوهوم
+اوکی پس همین امشب میرم برای اطمینان یه چند نفرن بفرست باهام بیان
*اوکی
پا شدم رفتم به هتلی که اقای چا برام گرفته خودمو پرت کردم رو تخت هنوز وقت داشتم پس گرفتم خوابیدم از خواب پاشدم ساعت ۶ بود باید ۸اونجا بودم پاشدم ی میکاپ غلیظ مامی فاکری کرد یه لباسه اوکی پوشیدم که بهم زنگ زدن که برم پارکینگ رفتم سوار ماشین شدم و رفتیم سمت بار چند میم بعد
رسیدیم پیاده شدم رفتم داخل مستقیم رفتم سمت نوشیدنی ها که با رفیقم آشنا شدم کسی که نوشیدنی هارو درست میکنه
+اع داوشم اینجا چیکار میکنی
○اع سلامممم این ورا نمیای چی شده اینجایی
+گفتم یکن تنوع بدم
○خوب کردی هوفففففف
+چی شده
○بابا چنتا از گارسنامون نیومدن منم هم مجبورم گارسون کنم هم بار دانی
+میخای کمکت کنم من بار دانی کنم تو برو گارسون کن
○اممممممم باشه
رفتم تو شروع کردم به سفارش گرفتن موقع درست کردن نوشیدنی ها همه جارو چهار چشمی نگاه میکردم تا اینکه رفیقم رفت اونور تر منم شروع کردم به گشتن اونجا ی ک متوجه یه چیز عجیب شدم زیر چنتا نوشیدنی که روشون نوشته jk یه برچسب هست یکم دقت کردم دیدم نوشتن یکیشون رو کندم و یواشکی دادم به یکی از همراهان تا چک کنه چیه که دیدم بل خودشه همشو برداشتم که دوستم اومد که گفتم
+من میرم یه کاری برام پیش اومده
داشتم میرفتم که یهو
۲هفته بعد
از زبان کوک
دو هفتس از ات خبری نیست هیچ جا نمیتونم پیداش کنم
ات موقع رفتن یه حرفایی بهم گفتا ولی هیچی نفهمیدم میدونم چیزیش نمیشه ولی بازم خیلی نگرانشم
از زبان ات
تو این ۲ هفته داشتم رو خودم کار میکردم موهامو به خاطر اینکه کوک گفته بود بلندشون کنم بلند کرده بودم ولی بازم رفتم پسرونشون کردم دوباره بدن عضلانیمو ساختم یه عالمه کار کردم و مهم تر از همه نقشه کشیدم
از باشگاه در اومدم رفتم شرکت رئیس جدیدم یعنی آقای چا رفتم تو اتاقش
+صدام کردی
*اوهوم بیا بشین
رفتم نشستم
*خب ی بار هست که صاحب بار برای کوک کار میکنه و تموم مدارکو اینارو که درباره کوکه تو اون بار نگه داری میکنه چنتا آدم فرستادم و فهمیدم توی قسمت های نوشیدنی نگهشون میداره اونارو پیدا کن و بیارشون اگه اونا پخش کنیم کوک به کل نابود میشه
+مطمعنی؟
*اوهوم
+اوکی پس همین امشب میرم برای اطمینان یه چند نفرن بفرست باهام بیان
*اوکی
پا شدم رفتم به هتلی که اقای چا برام گرفته خودمو پرت کردم رو تخت هنوز وقت داشتم پس گرفتم خوابیدم از خواب پاشدم ساعت ۶ بود باید ۸اونجا بودم پاشدم ی میکاپ غلیظ مامی فاکری کرد یه لباسه اوکی پوشیدم که بهم زنگ زدن که برم پارکینگ رفتم سوار ماشین شدم و رفتیم سمت بار چند میم بعد
رسیدیم پیاده شدم رفتم داخل مستقیم رفتم سمت نوشیدنی ها که با رفیقم آشنا شدم کسی که نوشیدنی هارو درست میکنه
+اع داوشم اینجا چیکار میکنی
○اع سلامممم این ورا نمیای چی شده اینجایی
+گفتم یکن تنوع بدم
○خوب کردی هوفففففف
+چی شده
○بابا چنتا از گارسنامون نیومدن منم هم مجبورم گارسون کنم هم بار دانی
+میخای کمکت کنم من بار دانی کنم تو برو گارسون کن
○اممممممم باشه
رفتم تو شروع کردم به سفارش گرفتن موقع درست کردن نوشیدنی ها همه جارو چهار چشمی نگاه میکردم تا اینکه رفیقم رفت اونور تر منم شروع کردم به گشتن اونجا ی ک متوجه یه چیز عجیب شدم زیر چنتا نوشیدنی که روشون نوشته jk یه برچسب هست یکم دقت کردم دیدم نوشتن یکیشون رو کندم و یواشکی دادم به یکی از همراهان تا چک کنه چیه که دیدم بل خودشه همشو برداشتم که دوستم اومد که گفتم
+من میرم یه کاری برام پیش اومده
داشتم میرفتم که یهو
۶.۴k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.