𝗣𝟲
اعصابم خورد بود منتظر ا/ت بودم تا بیاد توضیح بده اری از خواب بیدار شد با دیدن چهره خندونش ناخودآگاه لبخند زدم و بغلش کردم
ا/ت ویو:
بعد از باشگاه سوار ماشین شدیم رفتیم سمت خونه درخونه رو باز کردم و دیدم تهیونگ داره با اری بازی میکنه اما بعد از دیدن من لبخندش محو شد
تهیونگ:اری برو تو اتاقت
اری: بزار اول مامانو بغل کنم
اری امد بغلم اما تمام حواسم به نگاهای معنادار تهیونگ بود ریوجین که متوجه شده بود پرسید
ریوجین:فیلیکس کجاست؟
ته:تو اتاق مهمان(لحن جدی)
ریوجین: پس منو فیلیکس با اری میریم بیرون(با لبخند)
ته: خوب کاری میکنید چون انگار بعضیا باید با من حرف بزنن
ریوجین سریع دست اری رو گرفت و فیلیکس رو از اتاق کشوند بیرون خدافظی سرسری کرد و رفتن تمام مدت تهیونگ ایستاده بود و بهم خیره شده بود
ا/ت:اتفاقی افتاده؟
ته:من باید اینو ازت بپرسم اصلا واقعا منو آدم حساب میکنی؟
ا/ت:متوجه نمیشم چرا؟
ته: بایدم متوجه نشی
نشست رو مبل خیلی عصبانی بود کیفم رو روی زمین رها کردم و کنارش نشستم برگشت سمتم
ته:چرا نگفتی از اری تست گرفتن؟
ا/ت: میخواستم بگم بزار توضیح بدم
توضیح داد*
ته:نمیزارم دخترمو ببری غربت
ا/ت: به خودت بیا خارج براش غریب نیست اون تا پنجشنبه سالگی اصلا کره نبوده میتونه عادت کنه باور کن اونجا راحت تره
ته:حتی جونگ کوک هم میدونست؟مشکل من رفتنش نیست مشکل من اینه که به عنوان والد باهام مشورت نکردی
ا/ت: من من من فقط میترسم از جون دخترم میترسم(با داد)
ته:من چی؟من نمیترسم؟ مگه دختر منم نیست؟(داد)
سرمو پایین انداختم
ا/ت:من متاسفم نگفتم
ته: هر غلطی میخوای بکن نظر من که مهم نیست میخوای متاسف باش میخوای نباش لباسشو برداشت و رفت سمت در رفتنشو دیدم اما نتونستم جلوشو بگیریم حق با اون بود نباید سر خود تصمیم میگرفتم
تهیونگ ویو:
خیلی عصبانی بودم اون هنوز منو آدم حساب نمیکرد از طرفی هم از رفتن اری میترسم نمیخوام دوباره از دستش بدم من هنوز نتونستم کامل براش پدری کنم میترسم هیچوقت منو نبخشه ریوجین و فیلیکس رو با اری تو پارک دیدم پیاده شدم رفتم سمتشون
اری:باباااا
ریوجین: ا/ت؟ همه چی مرتبه؟
تهیونگ: اره ولی میخوایم پدر دختری بریم بیرون
فیلیکس:باشه مراقب باشین
تهیونگ: شما هم برین پیش ا/ت تنهاست خطرناکه
با اری سوار ماشین شدیم
تهیونگ:بریم کجا؟
اری:رودخونه هااااان
تهیونگ:اصلا شاید رفتیم یه جای خیلی دروتر حالا بگو با چه آهنگی؟
اری: با Say Yes To Heavenاز Lana Del
تهیونگ: باز رگ خارجیت زد بالا؟(با خنده)
آهنگ رو گذاشتم و با تمام سرعت رفتم
ا/ت:
دلم شور میزد منتظر یک خبر بودم که ریوجین امد
ریوجین و فیلیکس:سلام
داشتم ناخونامو میجوییدم که با استرس خواستم بگم سلام دیدم اری پیششون نیست
ا/ت:اری؟
ریوجین: با تهیونگ رفتن بیرون
ا/ت: با تهیونگ؟ تهیونگ خیلی عصبانی بود اگر اری رو با خودش ببره چی
فیلیکس:همچین کاری نمیکنه
سریع به تهیونگ زنگ زدم اما جواب نداد گوشی خاموش بود که دیدم ده دقیقه پیش پیام داده
پیام:
با اری رفتیم مکان موردعلاقش خواستی بیا
ترسم کمتر شد اما سریع لباسامو پوشیدم تا برم
ا/ت: من میرم
ریوجین:کجا؟
ا/ت: پیش تهیونگ و اری
ریوجین:باشه برو
___________
اسلاید اول آهنگ موردعلاقه اری
اسلاید دوم استایل ا/ت برای رفتن به رودخونه
ا/ت ویو:
بعد از باشگاه سوار ماشین شدیم رفتیم سمت خونه درخونه رو باز کردم و دیدم تهیونگ داره با اری بازی میکنه اما بعد از دیدن من لبخندش محو شد
تهیونگ:اری برو تو اتاقت
اری: بزار اول مامانو بغل کنم
اری امد بغلم اما تمام حواسم به نگاهای معنادار تهیونگ بود ریوجین که متوجه شده بود پرسید
ریوجین:فیلیکس کجاست؟
ته:تو اتاق مهمان(لحن جدی)
ریوجین: پس منو فیلیکس با اری میریم بیرون(با لبخند)
ته: خوب کاری میکنید چون انگار بعضیا باید با من حرف بزنن
ریوجین سریع دست اری رو گرفت و فیلیکس رو از اتاق کشوند بیرون خدافظی سرسری کرد و رفتن تمام مدت تهیونگ ایستاده بود و بهم خیره شده بود
ا/ت:اتفاقی افتاده؟
ته:من باید اینو ازت بپرسم اصلا واقعا منو آدم حساب میکنی؟
ا/ت:متوجه نمیشم چرا؟
ته: بایدم متوجه نشی
نشست رو مبل خیلی عصبانی بود کیفم رو روی زمین رها کردم و کنارش نشستم برگشت سمتم
ته:چرا نگفتی از اری تست گرفتن؟
ا/ت: میخواستم بگم بزار توضیح بدم
توضیح داد*
ته:نمیزارم دخترمو ببری غربت
ا/ت: به خودت بیا خارج براش غریب نیست اون تا پنجشنبه سالگی اصلا کره نبوده میتونه عادت کنه باور کن اونجا راحت تره
ته:حتی جونگ کوک هم میدونست؟مشکل من رفتنش نیست مشکل من اینه که به عنوان والد باهام مشورت نکردی
ا/ت: من من من فقط میترسم از جون دخترم میترسم(با داد)
ته:من چی؟من نمیترسم؟ مگه دختر منم نیست؟(داد)
سرمو پایین انداختم
ا/ت:من متاسفم نگفتم
ته: هر غلطی میخوای بکن نظر من که مهم نیست میخوای متاسف باش میخوای نباش لباسشو برداشت و رفت سمت در رفتنشو دیدم اما نتونستم جلوشو بگیریم حق با اون بود نباید سر خود تصمیم میگرفتم
تهیونگ ویو:
خیلی عصبانی بودم اون هنوز منو آدم حساب نمیکرد از طرفی هم از رفتن اری میترسم نمیخوام دوباره از دستش بدم من هنوز نتونستم کامل براش پدری کنم میترسم هیچوقت منو نبخشه ریوجین و فیلیکس رو با اری تو پارک دیدم پیاده شدم رفتم سمتشون
اری:باباااا
ریوجین: ا/ت؟ همه چی مرتبه؟
تهیونگ: اره ولی میخوایم پدر دختری بریم بیرون
فیلیکس:باشه مراقب باشین
تهیونگ: شما هم برین پیش ا/ت تنهاست خطرناکه
با اری سوار ماشین شدیم
تهیونگ:بریم کجا؟
اری:رودخونه هااااان
تهیونگ:اصلا شاید رفتیم یه جای خیلی دروتر حالا بگو با چه آهنگی؟
اری: با Say Yes To Heavenاز Lana Del
تهیونگ: باز رگ خارجیت زد بالا؟(با خنده)
آهنگ رو گذاشتم و با تمام سرعت رفتم
ا/ت:
دلم شور میزد منتظر یک خبر بودم که ریوجین امد
ریوجین و فیلیکس:سلام
داشتم ناخونامو میجوییدم که با استرس خواستم بگم سلام دیدم اری پیششون نیست
ا/ت:اری؟
ریوجین: با تهیونگ رفتن بیرون
ا/ت: با تهیونگ؟ تهیونگ خیلی عصبانی بود اگر اری رو با خودش ببره چی
فیلیکس:همچین کاری نمیکنه
سریع به تهیونگ زنگ زدم اما جواب نداد گوشی خاموش بود که دیدم ده دقیقه پیش پیام داده
پیام:
با اری رفتیم مکان موردعلاقش خواستی بیا
ترسم کمتر شد اما سریع لباسامو پوشیدم تا برم
ا/ت: من میرم
ریوجین:کجا؟
ا/ت: پیش تهیونگ و اری
ریوجین:باشه برو
___________
اسلاید اول آهنگ موردعلاقه اری
اسلاید دوم استایل ا/ت برای رفتن به رودخونه
۵.۵k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.