𝓟𝓪𝓻𝓽 ¹⁰
𝓟𝓪𝓻𝓽 ¹⁰
_ ا/ت اونم مثل ما خوناشام البته هنوز تبدیل نشده(سرد)
÷او اها چه خوب
_ا/ت(سرد)
+هوم؟ (سرد)
_امروز باید بریم پشت خونتون
+چرا؟
_وقتی رفتیم میفهمی برا چی(سرد)
+بگو
_گفتم بعدا
+منم گفتم الان (داد)
_باشه داد نزن(داد)
+خوبه خودتم داد میزنی خب بگو(سرد)
+تو ذهنش :ازش متنفرم مرتیکه پفیوز(مطمعنی خواهرم؟)
_چون پشت خونتون یه قبره که روش نوشته ا/ت و سنش ۸۰ ساله و خودت بودی ولی تو زندگی قبلیت و اگه اونجا رو بکنی یه الماس قرمز پیدا میکنی که خودت باید قبرو بکنی من یا کسی دیگه نمیتون اون قبرو بکنه و اگه بیشتر بکنی یه انگشتر قرمز رنگ اسکلتی که روش تابوت داره پیدا میکنی و ا/ت تو زندگی قبلیت خوناشام بودی و الان اگه قدرت تو بدست بیاری خوناشام میشی و تو زندگی قبلیت تو یکی از قدرتمند ترین خوناشاما بودی که مقام اول داشت اگه اون الماس قرمز و انگشت اسکلت رو پیدا کنی میتونی قدرت خودتو بدست بیای به خاطر همینه که خوانوادت نگفتن خوناشامن و توهم خوناشامی ولی هنوز تبدیل نشدی
ا/ت ویو:
وقتی اینو گفت اول تعجب کردم ولی بعد ²مین فهمیدم چی میگه و عصبی از جام پشدم دستمو کوبیدم به میز
+چرا داری چرت پرت میگی جونگکوک( داد عصبی)
_پاشدم
_ دارم راست میگن ا/ت باور نمیکنی فردا بیا بریم اونجا بفهمی راسته یا نه(داد و سرد)
+وای بحالت که دروغ باشه وگرنه با همین دستام خفت میکنم (عصبی)
رفتم تو اتاقم و درو محکم بستم
یعنی واقعا خوناشامم؟ چرا مامان بابام نگفتن بهم ؟ مگه زندگی قبلی داشتم من؟ اصن چرا خوناشامم؟ کلی سوال های مسخره تو سرم داشت اکو میشد که در زده شد اول فکر کردم جونگکوکه که صدای لونا رو شندیم
×ا/ت میشه بیام تو؟
+اره بیا
×ا/تم(لبخند)
+بله(پوکر)
×ا/ت واقعا تو خوناشامی یا جونگکوک داره دورغ میگه؟ (تعجب)
+خودمم نمیدونم لونا نمیدونم کلی سوال مسخره تو ذهنم درگیره نمیدونم هستم! شاید باشم! اگه باشم مامان بابام چرا نکفتن بهم؟ مگه من زندگی قبلی داشتم خبر ندارم؟ فراموشی گرفتم نمیدونم؟ ولی اگه باشم چی لونا؟ (پوکر)
× نفس بگیر بابا خفه شدی ولی منم مثل تو نمیدونم هستی یا نه ولی وقتی پسره گفت یه حسی بهم میگه تو واقعا خوناشامی ولی نمیدونم ولی اگه باشی هم من و هیونا پشتتیم ا/ت نگران نباش(خنده)
+نه لونا نه نگران نیستم میترسم کنترل نداشته باشم دنیارو نابود کنم! دست خودم نباشه بزنم ادم بکشم !میترسم به تو صدمه بزنم و هیونا! میترسم بکشمتون! میترسم لونا میترسم(پوکر)
×صورتشو تو دستم گرفتم و گفتم
×ا/تم گریه نکن نگران نباش همچین روز اتفاق نمی افته(پوکر)
رفتم بغلش و سرمو گذاشتم رو سینش و سرمو ناز کرد و بعد ³مین جدا شدم ازش که گفت
×حالا بگیر بخواب خسته ای بهت شوک وارد شده و بهش فک نکن
_ ا/ت اونم مثل ما خوناشام البته هنوز تبدیل نشده(سرد)
÷او اها چه خوب
_ا/ت(سرد)
+هوم؟ (سرد)
_امروز باید بریم پشت خونتون
+چرا؟
_وقتی رفتیم میفهمی برا چی(سرد)
+بگو
_گفتم بعدا
+منم گفتم الان (داد)
_باشه داد نزن(داد)
+خوبه خودتم داد میزنی خب بگو(سرد)
+تو ذهنش :ازش متنفرم مرتیکه پفیوز(مطمعنی خواهرم؟)
_چون پشت خونتون یه قبره که روش نوشته ا/ت و سنش ۸۰ ساله و خودت بودی ولی تو زندگی قبلیت و اگه اونجا رو بکنی یه الماس قرمز پیدا میکنی که خودت باید قبرو بکنی من یا کسی دیگه نمیتون اون قبرو بکنه و اگه بیشتر بکنی یه انگشتر قرمز رنگ اسکلتی که روش تابوت داره پیدا میکنی و ا/ت تو زندگی قبلیت خوناشام بودی و الان اگه قدرت تو بدست بیاری خوناشام میشی و تو زندگی قبلیت تو یکی از قدرتمند ترین خوناشاما بودی که مقام اول داشت اگه اون الماس قرمز و انگشت اسکلت رو پیدا کنی میتونی قدرت خودتو بدست بیای به خاطر همینه که خوانوادت نگفتن خوناشامن و توهم خوناشامی ولی هنوز تبدیل نشدی
ا/ت ویو:
وقتی اینو گفت اول تعجب کردم ولی بعد ²مین فهمیدم چی میگه و عصبی از جام پشدم دستمو کوبیدم به میز
+چرا داری چرت پرت میگی جونگکوک( داد عصبی)
_پاشدم
_ دارم راست میگن ا/ت باور نمیکنی فردا بیا بریم اونجا بفهمی راسته یا نه(داد و سرد)
+وای بحالت که دروغ باشه وگرنه با همین دستام خفت میکنم (عصبی)
رفتم تو اتاقم و درو محکم بستم
یعنی واقعا خوناشامم؟ چرا مامان بابام نگفتن بهم ؟ مگه زندگی قبلی داشتم من؟ اصن چرا خوناشامم؟ کلی سوال های مسخره تو سرم داشت اکو میشد که در زده شد اول فکر کردم جونگکوکه که صدای لونا رو شندیم
×ا/ت میشه بیام تو؟
+اره بیا
×ا/تم(لبخند)
+بله(پوکر)
×ا/ت واقعا تو خوناشامی یا جونگکوک داره دورغ میگه؟ (تعجب)
+خودمم نمیدونم لونا نمیدونم کلی سوال مسخره تو ذهنم درگیره نمیدونم هستم! شاید باشم! اگه باشم مامان بابام چرا نکفتن بهم؟ مگه من زندگی قبلی داشتم خبر ندارم؟ فراموشی گرفتم نمیدونم؟ ولی اگه باشم چی لونا؟ (پوکر)
× نفس بگیر بابا خفه شدی ولی منم مثل تو نمیدونم هستی یا نه ولی وقتی پسره گفت یه حسی بهم میگه تو واقعا خوناشامی ولی نمیدونم ولی اگه باشی هم من و هیونا پشتتیم ا/ت نگران نباش(خنده)
+نه لونا نه نگران نیستم میترسم کنترل نداشته باشم دنیارو نابود کنم! دست خودم نباشه بزنم ادم بکشم !میترسم به تو صدمه بزنم و هیونا! میترسم بکشمتون! میترسم لونا میترسم(پوکر)
×صورتشو تو دستم گرفتم و گفتم
×ا/تم گریه نکن نگران نباش همچین روز اتفاق نمی افته(پوکر)
رفتم بغلش و سرمو گذاشتم رو سینش و سرمو ناز کرد و بعد ³مین جدا شدم ازش که گفت
×حالا بگیر بخواب خسته ای بهت شوک وارد شده و بهش فک نکن
۷.۲k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.