من به دنبال تو تو به دنبال من
من به دنبال تو تو به دنبال من
پارت32
ا. ت رفت تو اتاقش که یک ساعت دیگه مین هو اومد داخل
مین هو: خانم همه برای جلسه حاضرن
ا. ت: اون هم اومده
مین هو: بله
ا. ت: خیله خب بیا بریم
پرش زمانی به جلسه
ا. ت: اقای جانگ یون شما چرا درخواست ما برای قرار داد رو رد کردین
یون: تمایلی به همکاری نداشتم
یک ساعت بعد
ا. ت: خیله خب میتونید برید اقای جانگ شما بمونید
بقیه رفتن بیرون الان فقط ا. ت یون و مین هو که یه گوشه وایساده بود و تماشا میکرد تو اتاق بودن ا. ت از صندلیش پا شد رفت پشت یون موهای یون رو تو دستاش گرفت سرش رو به عقب کشید اروم کنار گوشش گفت..
ا. ت: پس میخوای با من بازی کنی
یون: چیکار میکنی
ا. ت: میدونی خیلی جالبه تو از پدرت هم احمق تری
یون: معلوم هس..
ا. ت: واقعا برای پدر مرحومت متاسفم که همچین پسری داره.... شاید همین باشه تو یه زره هم به پدرت نرفتی اون خیلی باهوش تر از تو بود
ا. ت سر یون رو با شدت ول کرد
ا.ت:اما این مهم نیست هردوتاتون عوضی هستین
ا. ت: بنظرت چقدر طول میکشه ترو زمین بزنم هوم؟
یون پاشد از اتاق رفت بیرون
مین هو: میخواید چیکار کنید
ا. ت: من وارد جنگی نمیشم که بدونم اخرش میبازم تو که منو میشناسی
مین هو: اقای جانگ الان بیشتر با شما سر لج میوفته
ا. ت: مهم نیست بالاخره شرکتش برشکست میشه
مین هو: چرا انقدر با اقای جانگ مشکل دارید
ا. ت: بنظرت میتونم با دوستای اقای لی خوب باشم همشون مثل همن
پارت32
ا. ت رفت تو اتاقش که یک ساعت دیگه مین هو اومد داخل
مین هو: خانم همه برای جلسه حاضرن
ا. ت: اون هم اومده
مین هو: بله
ا. ت: خیله خب بیا بریم
پرش زمانی به جلسه
ا. ت: اقای جانگ یون شما چرا درخواست ما برای قرار داد رو رد کردین
یون: تمایلی به همکاری نداشتم
یک ساعت بعد
ا. ت: خیله خب میتونید برید اقای جانگ شما بمونید
بقیه رفتن بیرون الان فقط ا. ت یون و مین هو که یه گوشه وایساده بود و تماشا میکرد تو اتاق بودن ا. ت از صندلیش پا شد رفت پشت یون موهای یون رو تو دستاش گرفت سرش رو به عقب کشید اروم کنار گوشش گفت..
ا. ت: پس میخوای با من بازی کنی
یون: چیکار میکنی
ا. ت: میدونی خیلی جالبه تو از پدرت هم احمق تری
یون: معلوم هس..
ا. ت: واقعا برای پدر مرحومت متاسفم که همچین پسری داره.... شاید همین باشه تو یه زره هم به پدرت نرفتی اون خیلی باهوش تر از تو بود
ا. ت سر یون رو با شدت ول کرد
ا.ت:اما این مهم نیست هردوتاتون عوضی هستین
ا. ت: بنظرت چقدر طول میکشه ترو زمین بزنم هوم؟
یون پاشد از اتاق رفت بیرون
مین هو: میخواید چیکار کنید
ا. ت: من وارد جنگی نمیشم که بدونم اخرش میبازم تو که منو میشناسی
مین هو: اقای جانگ الان بیشتر با شما سر لج میوفته
ا. ت: مهم نیست بالاخره شرکتش برشکست میشه
مین هو: چرا انقدر با اقای جانگ مشکل دارید
ا. ت: بنظرت میتونم با دوستای اقای لی خوب باشم همشون مثل همن
۱۵.۳k
۱۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.