تک پارتی (وقتی حامله ای و.....)
#فلیکس
#استری_کیدز
وقتی حامله ای و نصف شب دردت میگیره و بچه لگد میزنه
با دردی که توی شکمت حس کردی آروم آروم پلکاتو از هم فاصله دادی و دستت رو روی شکمت گذاشتی
+ پسرکم....آروم باش.....مامانی دردش میگیره
با صدایی خیلی آروم گفتی که یک وقت فلیکس از خواب بیدار نشه.
سعی کردی دوباره پلکاتو روی هم بزاری اما بازم با درد شدید که توی دلت پیچید ناله ای کوتاه کردی و دوباره دستت رو به سمت شکمت بردی
+ فرشته کوچولوی من....اروم باش باشه؟
دوباره آروم حرف زدی تا بلکه یک وقت فلیکس رو بیدار نکنی اما دیگه خیلی دیر شده بود
_ حالت خوبه عزیزم ؟
با صدایی خوابالود گفت که روتو به سمتش برگردوندی
+ آه.... متاسفم....بیدارت کردم
فلیکس لبخندی زد
_ نه عشقم....مهم نیست....
لبخندی زدی که با دوباره پیچیده شدن درد توی شکمت پلکاتو محکم روی هم فشار دادی که باعث شد فلیکس نگرانت بشه
_ خ...خوبی عشقم؟....جاییت درد داره؟....میخوای بریم بیمارستان
بخاطر این یکدفعه ای نگران شدنش لبخندی زدی و دستش رو گرفتی و روی شرکت گذاشتی
+ حالم خوبه عزیزم....فقط کوچولومون شیطونی میکنه
فلیکس با حس لگد های موجود کوچیک توی شکت لبخندی زد و آروم لپت رو بوسید
_ هوم......عشق بابا....میدونم برای بیرون اومدن خیلی عجله داری.....اما باید صبر کنی......مامان خوشگلت دردش میگیره هاا
با این حرفای فلیکس خندت گرفت و خودتو بیشتر توی بغلش جا دادی
_ عشقم....
+ جونم عزیزم
فلیکس آروم خندید و روی پیشونیت بوسه ای گذاشت
_ مرسی که به زندگیم اومدی
لبخندی زدی و سرت رو توی سینش مخفی کردی
+ تو هم همینطور عشق من
#استری_کیدز
وقتی حامله ای و نصف شب دردت میگیره و بچه لگد میزنه
با دردی که توی شکمت حس کردی آروم آروم پلکاتو از هم فاصله دادی و دستت رو روی شکمت گذاشتی
+ پسرکم....آروم باش.....مامانی دردش میگیره
با صدایی خیلی آروم گفتی که یک وقت فلیکس از خواب بیدار نشه.
سعی کردی دوباره پلکاتو روی هم بزاری اما بازم با درد شدید که توی دلت پیچید ناله ای کوتاه کردی و دوباره دستت رو به سمت شکمت بردی
+ فرشته کوچولوی من....اروم باش باشه؟
دوباره آروم حرف زدی تا بلکه یک وقت فلیکس رو بیدار نکنی اما دیگه خیلی دیر شده بود
_ حالت خوبه عزیزم ؟
با صدایی خوابالود گفت که روتو به سمتش برگردوندی
+ آه.... متاسفم....بیدارت کردم
فلیکس لبخندی زد
_ نه عشقم....مهم نیست....
لبخندی زدی که با دوباره پیچیده شدن درد توی شکمت پلکاتو محکم روی هم فشار دادی که باعث شد فلیکس نگرانت بشه
_ خ...خوبی عشقم؟....جاییت درد داره؟....میخوای بریم بیمارستان
بخاطر این یکدفعه ای نگران شدنش لبخندی زدی و دستش رو گرفتی و روی شرکت گذاشتی
+ حالم خوبه عزیزم....فقط کوچولومون شیطونی میکنه
فلیکس با حس لگد های موجود کوچیک توی شکت لبخندی زد و آروم لپت رو بوسید
_ هوم......عشق بابا....میدونم برای بیرون اومدن خیلی عجله داری.....اما باید صبر کنی......مامان خوشگلت دردش میگیره هاا
با این حرفای فلیکس خندت گرفت و خودتو بیشتر توی بغلش جا دادی
_ عشقم....
+ جونم عزیزم
فلیکس آروم خندید و روی پیشونیت بوسه ای گذاشت
_ مرسی که به زندگیم اومدی
لبخندی زدی و سرت رو توی سینش مخفی کردی
+ تو هم همینطور عشق من
۲۸.۸k
۱۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.