*سناریو هانما* پارت ۱۴
*سناریو هانما* پارت ۱۴
رفتی سوپ درست کردی و رفتی بهش دادی وقتی وارد اتاقش شدی دیدی روی تخت خیلی سرخ شده و تپش بالای و چشماش بستس و خیلی داره از داغی میسوزه سریع سوپو گذاشتی روی میز و رفتی تبشو گرفتی تبش ۴۰ بود رفتی سریع دستمال خیس برداشتی گذاشتی روی پیشونیش و سطل اب اوردی پاهاشو توی اب خیسوندی که تپش پایین بیا....۱۰ دقیقه همین کارو کردی که بیدار شد...
هانما = هاع.....ا...ا.ت
ا.ت = هانمااا.....تو ...تو حالت خوبه
هانما = معلومه که حالم خوبه
لبخند ملیحی زدی و سوپو اوردی و ی قاشق توی دهنش گذاشتی.
+بیب....
_جونم
+سرخ شدن* اع...خوب....ممنون :)💗
_خواهش میکنم ددی
+انگاری دلت میخواد دوباره واست بکوبم
یکی با انگشت زدی به پیشونیش و ظرف سوپو برداشتی و رفتی بیرون به صدات کرد.
+بیب...من...من....خیلی...دوست دارم..نمیخوام از دستت بدم وقتی که اون شب خواب کنارم بودی وقتی که هنوز دوست دخترم نبودی فقط ی پیشخدمت بودی واقعا شیفتت شده بودم
_اتقاقا....منم همین حسو بهت داشتم
+نزدیکت شدن و بوسیدن دستت
خوب اینم پارت ۱۴
بای موچی
رفتی سوپ درست کردی و رفتی بهش دادی وقتی وارد اتاقش شدی دیدی روی تخت خیلی سرخ شده و تپش بالای و چشماش بستس و خیلی داره از داغی میسوزه سریع سوپو گذاشتی روی میز و رفتی تبشو گرفتی تبش ۴۰ بود رفتی سریع دستمال خیس برداشتی گذاشتی روی پیشونیش و سطل اب اوردی پاهاشو توی اب خیسوندی که تپش پایین بیا....۱۰ دقیقه همین کارو کردی که بیدار شد...
هانما = هاع.....ا...ا.ت
ا.ت = هانمااا.....تو ...تو حالت خوبه
هانما = معلومه که حالم خوبه
لبخند ملیحی زدی و سوپو اوردی و ی قاشق توی دهنش گذاشتی.
+بیب....
_جونم
+سرخ شدن* اع...خوب....ممنون :)💗
_خواهش میکنم ددی
+انگاری دلت میخواد دوباره واست بکوبم
یکی با انگشت زدی به پیشونیش و ظرف سوپو برداشتی و رفتی بیرون به صدات کرد.
+بیب...من...من....خیلی...دوست دارم..نمیخوام از دستت بدم وقتی که اون شب خواب کنارم بودی وقتی که هنوز دوست دخترم نبودی فقط ی پیشخدمت بودی واقعا شیفتت شده بودم
_اتقاقا....منم همین حسو بهت داشتم
+نزدیکت شدن و بوسیدن دستت
خوب اینم پارت ۱۴
بای موچی
۳.۵k
۳۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.