عشق بی پایان
#عشق_بی_پایان
#فصل_اول
P⁶
اون پسره بغلم خوابیده
خیلی اروم گرفتم خوابیدم
صبح شد سعی کردم اونو قایم کنم تا کوک راحت تر بره سرکار
کوک: ا/ت خداحافظ،دوست دارم شب میبینمت
ا/ت: خدافظ😘
جین: اون رفت؟
ا/ت: اره
جین: خوب الان نمیخوای به سوال هام جواب بدی
ات: نه
جین: اوم باشه
ا/ت: ببین یا میری یا ......
جین: من از این چیزا نمیترسم سوال هامو جواب بده تا برم
ا/ت: برو بیروننننن(با داد)
جین: نه
ا/ت: برو ۲ ساعت دیگه کوک میاد برات بد میشه هااااا
جین: مهم نیست
ا/ت: ای خدااااااا این همه دختر چرا من
جین: چون تو خیلی زیبایی
ا/ت: 😑
جین: چیه؟
ا/ت: هیچی از کارای تو خندم میگیره
جین: هوم
ا/ت: کوفت
چند دقیقه بعد....
ا/ت: نمیخوای بری
جین: نه
ا/ت:آه
ویو ا/ت
۲ ساعت بعد کوک اومد خونه و........
#فصل_اول
P⁶
اون پسره بغلم خوابیده
خیلی اروم گرفتم خوابیدم
صبح شد سعی کردم اونو قایم کنم تا کوک راحت تر بره سرکار
کوک: ا/ت خداحافظ،دوست دارم شب میبینمت
ا/ت: خدافظ😘
جین: اون رفت؟
ا/ت: اره
جین: خوب الان نمیخوای به سوال هام جواب بدی
ات: نه
جین: اوم باشه
ا/ت: ببین یا میری یا ......
جین: من از این چیزا نمیترسم سوال هامو جواب بده تا برم
ا/ت: برو بیروننننن(با داد)
جین: نه
ا/ت: برو ۲ ساعت دیگه کوک میاد برات بد میشه هااااا
جین: مهم نیست
ا/ت: ای خدااااااا این همه دختر چرا من
جین: چون تو خیلی زیبایی
ا/ت: 😑
جین: چیه؟
ا/ت: هیچی از کارای تو خندم میگیره
جین: هوم
ا/ت: کوفت
چند دقیقه بعد....
ا/ت: نمیخوای بری
جین: نه
ا/ت:آه
ویو ا/ت
۲ ساعت بعد کوک اومد خونه و........
۳۰.۴k
۱۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.