عشق بی پایان 🥂
#عشق_بی_پایان 🥂
#فصل_چهارم
P⁶⁶
و دست کوک و گرفتم و رفتیم یه جای خیلی قشنگ (کجا؟😈😂💔)
کوک: ا/ت؟!
ا/ت: جونم
کوک: یه حسی بهم میگه تو هم یه پسر تو زندگیت هست
ا/ت: اره هست
کوک: کی؟
ا/ت: داداش گلت
کوک: 😑او
ا/ت: نه خداوکیلی چه انتظاری داشتی؟ ها؟
کوک: من همچین انتظاری نداشتم
ا/ت: هی خدا. فکر کردی من مثل توعم؟
کوک: خوب نه
ا/ت: خوب نمیخوای بگی چطور یا سوهی اشنا شدی؟
کوک: هعی
ا/ت: خوب، بگو
کوک: اون کارمند من بود و خیلی عاشقم بود. یک روز پدرش خیلی اثرار داشت
که منو نامزد دخترش بکنه.
من به زور نامزد اون شدم. و هیچوقت نمیتونستم تحملش کنم. خیلی بهم
ابراز علاقه میکرد تا اینکه از کاراش خسته شدم و ترکش کردم و اومدم تورو گرفتم چاگیا
ا/ت: او! مثل....... داستان من و تهیونگ، درسته؟
کوک: ام، اره
*چند دقیقه بعد*
ا/ت: کوک، کوک! اونجارو
کوک: چی شده باز چی دیدی؟
ا/ت: اونجا بستنی میفروش تروخدا بریم بخریم
کوک: تو این هوا اخه کی بستنی میخوره؟ ها
ا/ت: من🤣
کوک: واقعا میخوای؟
ا/ت: ارهههههههه
کوک: خوب، چه طعمی؟
ا/ت: موزی، شکلاتی، توت فرنگی
کوک: باشه
▪️علامت فروشنده ی بستنی:_▪️
_: سلام، چیزی میخواستید؟
کوک: بل، یه بستنی با طعم موز و توت فرنگی و شکلاتی با کمی مخلفات
_: دو دقیقه دیگه حاضره
کوک: باش
ا/ت: ووویییییییییی مرسی،(گونه ی کوک رو میبوسه)
کوک: خواهش میکنم چاگیا
ا/ت:........
_: بستنی تون حاضره
کوک: او مرسی
ا/ت: تنکسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
ویو کوک
ا/ت که بستنیو خورد یه ذره دیگه راه رفتیم و دیدم.........
دیگه دو پارت گذاشتم بستونه🗿💔🚬
#فصل_چهارم
P⁶⁶
و دست کوک و گرفتم و رفتیم یه جای خیلی قشنگ (کجا؟😈😂💔)
کوک: ا/ت؟!
ا/ت: جونم
کوک: یه حسی بهم میگه تو هم یه پسر تو زندگیت هست
ا/ت: اره هست
کوک: کی؟
ا/ت: داداش گلت
کوک: 😑او
ا/ت: نه خداوکیلی چه انتظاری داشتی؟ ها؟
کوک: من همچین انتظاری نداشتم
ا/ت: هی خدا. فکر کردی من مثل توعم؟
کوک: خوب نه
ا/ت: خوب نمیخوای بگی چطور یا سوهی اشنا شدی؟
کوک: هعی
ا/ت: خوب، بگو
کوک: اون کارمند من بود و خیلی عاشقم بود. یک روز پدرش خیلی اثرار داشت
که منو نامزد دخترش بکنه.
من به زور نامزد اون شدم. و هیچوقت نمیتونستم تحملش کنم. خیلی بهم
ابراز علاقه میکرد تا اینکه از کاراش خسته شدم و ترکش کردم و اومدم تورو گرفتم چاگیا
ا/ت: او! مثل....... داستان من و تهیونگ، درسته؟
کوک: ام، اره
*چند دقیقه بعد*
ا/ت: کوک، کوک! اونجارو
کوک: چی شده باز چی دیدی؟
ا/ت: اونجا بستنی میفروش تروخدا بریم بخریم
کوک: تو این هوا اخه کی بستنی میخوره؟ ها
ا/ت: من🤣
کوک: واقعا میخوای؟
ا/ت: ارهههههههه
کوک: خوب، چه طعمی؟
ا/ت: موزی، شکلاتی، توت فرنگی
کوک: باشه
▪️علامت فروشنده ی بستنی:_▪️
_: سلام، چیزی میخواستید؟
کوک: بل، یه بستنی با طعم موز و توت فرنگی و شکلاتی با کمی مخلفات
_: دو دقیقه دیگه حاضره
کوک: باش
ا/ت: ووویییییییییی مرسی،(گونه ی کوک رو میبوسه)
کوک: خواهش میکنم چاگیا
ا/ت:........
_: بستنی تون حاضره
کوک: او مرسی
ا/ت: تنکسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
ویو کوک
ا/ت که بستنیو خورد یه ذره دیگه راه رفتیم و دیدم.........
دیگه دو پارت گذاشتم بستونه🗿💔🚬
۱۰.۷k
۲۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.