Fₐₖₑ ₙₐₘₑ: Yₐₛ
Fₐₖₑ ₙₐₘₑ: Yₐₛ
ₚₐᵣₜ⁷⁹
.⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝
تهیونگ: چند روز نرفتی چیزی نشد، امروزم نمیشه.
ا/ت: چرا اینجوری رفتار میکنی؟من هر دفعه باید اعصابم و سر یه چیزی با تو به هم بریزم؟!.
نگاهم نکرد ولی پوزخندی که روی لبش بود رو دیدم:
ا/ت: نگه دار من باید برم دانشگاه.
با عصبانیت گفت:
تهیونگ: نه....میریم خونه.
چشمامو بستم و نفسم رو بیرون دادم که دوباره تکرار کرد:
تهیونگ: میریم لباسمو عوض میکنم بعد خودم میرسونمت.
ا/ت: تو میخوای لباس عوض کنی من چرا باید بیام؟!.
تهیونگ: دوس دارم تو برام انتخاب کنی.
با حرص پوزخندی زدم و صورتم رو به جهت خیابون پیچیدم.
دستم رو که گرفت سریع به طرفش برگشتم. خیلی آروم و ملایم بوسه ای به پشت دستم زد.
تهیونگ: در مورد تصمیمم فکر کن، من میخوام تو تنهایی، تو خوشحالیم، تو مهمونی، جاهای شلوغ....
نگاهم کرد:
تهیونگ: همه جا، میخوام همه جا کنارم باشی.
چیزی از اعماق وجودم سُر خورد....یعنی تهیونگ منو دوست داره؟ اگه واقعا حسش به من اینه، چرا سعی نکرده قبلا دلم رو به دست بیاره تا به شیوه بهتری با هم آشنا بشیم؟قسم میخورم اگه دلیل آشناییمون هر چیزی غیر از رابطه الان مون بود من بهش دل میبستم طوری که همه از دیدنِ دل دادگیم انگشت به دهن بمونن.
مگه تهیونگ چی کم داره که مورد پسند من یا دخترای دیگه نباشه؟!.
یه آدم به اصطلاح روشن فکر و تحصیل کرده، استاد دانشگاه، وکیل پایه و با نفوذ و.....
نگاهم به صورتش دقیق تر شد" جذاب و خوشتیپ "
کلا داخل خانواده تهیونگ همشون خوشتیپ و جذابن این از تهیونگ، اونم از جونگ کوک و جیمین و جیهوپ یا خوده جینِ بيچاره ام.....
تهیونگ: به چی فکر میکنی؟!.
نفسم رو بیرون دادم...
ₚₐᵣₜ⁷⁹
.⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝
تهیونگ: چند روز نرفتی چیزی نشد، امروزم نمیشه.
ا/ت: چرا اینجوری رفتار میکنی؟من هر دفعه باید اعصابم و سر یه چیزی با تو به هم بریزم؟!.
نگاهم نکرد ولی پوزخندی که روی لبش بود رو دیدم:
ا/ت: نگه دار من باید برم دانشگاه.
با عصبانیت گفت:
تهیونگ: نه....میریم خونه.
چشمامو بستم و نفسم رو بیرون دادم که دوباره تکرار کرد:
تهیونگ: میریم لباسمو عوض میکنم بعد خودم میرسونمت.
ا/ت: تو میخوای لباس عوض کنی من چرا باید بیام؟!.
تهیونگ: دوس دارم تو برام انتخاب کنی.
با حرص پوزخندی زدم و صورتم رو به جهت خیابون پیچیدم.
دستم رو که گرفت سریع به طرفش برگشتم. خیلی آروم و ملایم بوسه ای به پشت دستم زد.
تهیونگ: در مورد تصمیمم فکر کن، من میخوام تو تنهایی، تو خوشحالیم، تو مهمونی، جاهای شلوغ....
نگاهم کرد:
تهیونگ: همه جا، میخوام همه جا کنارم باشی.
چیزی از اعماق وجودم سُر خورد....یعنی تهیونگ منو دوست داره؟ اگه واقعا حسش به من اینه، چرا سعی نکرده قبلا دلم رو به دست بیاره تا به شیوه بهتری با هم آشنا بشیم؟قسم میخورم اگه دلیل آشناییمون هر چیزی غیر از رابطه الان مون بود من بهش دل میبستم طوری که همه از دیدنِ دل دادگیم انگشت به دهن بمونن.
مگه تهیونگ چی کم داره که مورد پسند من یا دخترای دیگه نباشه؟!.
یه آدم به اصطلاح روشن فکر و تحصیل کرده، استاد دانشگاه، وکیل پایه و با نفوذ و.....
نگاهم به صورتش دقیق تر شد" جذاب و خوشتیپ "
کلا داخل خانواده تهیونگ همشون خوشتیپ و جذابن این از تهیونگ، اونم از جونگ کوک و جیمین و جیهوپ یا خوده جینِ بيچاره ام.....
تهیونگ: به چی فکر میکنی؟!.
نفسم رو بیرون دادم...
۵.۶k
۱۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.