هیولا پنهان پارت 4 ( حواسم نبود اینو بزارم )
جونگ سوک برعکس سامر بهش دست نزد
دو بار پلک زد و چشاش یهو از قهوه ای به بنفش تبدیل شد
همه برگاشون ریخته بود
یقه سامر رو گرفت و اونو به دیوار چسبوند و به چشماش زل زد
بعد چند ثانیه گردنبند سامر که از نوزادی به خاطر قدرتش باهاش بود غیب شد
قدرت سامر هم غیب شد !
₩ تبریک میگم ! عادی شدی !
€ به درک ، من پدر مادر دارم !
# سامر فکر کنم فهمیدم منظورت چیه
€ درسته 😉
# خب پدر ، به هدفت رسیدی ، حالا از اینجا برو
₩ این چه طرز حرف زدنه ؟
# بابا بس کننن
₩ باشه باشه خدانگهدار
پدر نامجون رفت به عمارت خودش
ذهنش درگیر جمله سامر شده بود
₩ اخه یعنی چی ؟ یعنی چی که پدر مادر دارم ؟ خب داری که داری من چه کنم ؟ صبر کن ..... اوه شتتتتت
بله درسته ، پدر مادر سامر مثل خودش کنترل قدرت بلد بودن و میتونستن بهش این قدرتو برگردونن !
ولی جونگ سوک بهش فکر نکرده بود و الان بدبخت شدد
₩ مثل اینکه نمیشه به این پسر اعتماد کرد ، خودم باید از سر راهم برش دارم !
ویو خونه عجیب الخلقه ها 😐
€ به نظرتون میفهمه ؟
#صد در صد ! پدر من خیلی قوی تر از این حرفاست .
€ و اما جین ! معذرت خواهیت الکی بود نه ؟ واقعا بازم همون ادمی ؟
^ اره همون آدمم ! که چی ؟
€ اینجا دیگه مدرسه نیست ! نمیتونین به این راحتیا اذیتم کنین
÷ بسه ، سامر تو آسیب ندیدی ؟ حالت خوبه ؟
€ هوسوک تو مگه نمیخواستی من قدرت نامجون رو کشف کنم ؟
÷ اره خب
€ من وظیفم رو انجام دادم ، چرا نمیزاری برم ؟
یهو هوسوک به تته پته افتاد
÷ خب چون چیزه .... تو دیگه یکی از مایی پس پیش ما بمون
یونگی عصبی به جیهوپ نگاه میکرد و زیر لب براش لعنت میفرستاد
میگید چرا ؟
پارت بعد میگممم
خماریییی
دو بار پلک زد و چشاش یهو از قهوه ای به بنفش تبدیل شد
همه برگاشون ریخته بود
یقه سامر رو گرفت و اونو به دیوار چسبوند و به چشماش زل زد
بعد چند ثانیه گردنبند سامر که از نوزادی به خاطر قدرتش باهاش بود غیب شد
قدرت سامر هم غیب شد !
₩ تبریک میگم ! عادی شدی !
€ به درک ، من پدر مادر دارم !
# سامر فکر کنم فهمیدم منظورت چیه
€ درسته 😉
# خب پدر ، به هدفت رسیدی ، حالا از اینجا برو
₩ این چه طرز حرف زدنه ؟
# بابا بس کننن
₩ باشه باشه خدانگهدار
پدر نامجون رفت به عمارت خودش
ذهنش درگیر جمله سامر شده بود
₩ اخه یعنی چی ؟ یعنی چی که پدر مادر دارم ؟ خب داری که داری من چه کنم ؟ صبر کن ..... اوه شتتتتت
بله درسته ، پدر مادر سامر مثل خودش کنترل قدرت بلد بودن و میتونستن بهش این قدرتو برگردونن !
ولی جونگ سوک بهش فکر نکرده بود و الان بدبخت شدد
₩ مثل اینکه نمیشه به این پسر اعتماد کرد ، خودم باید از سر راهم برش دارم !
ویو خونه عجیب الخلقه ها 😐
€ به نظرتون میفهمه ؟
#صد در صد ! پدر من خیلی قوی تر از این حرفاست .
€ و اما جین ! معذرت خواهیت الکی بود نه ؟ واقعا بازم همون ادمی ؟
^ اره همون آدمم ! که چی ؟
€ اینجا دیگه مدرسه نیست ! نمیتونین به این راحتیا اذیتم کنین
÷ بسه ، سامر تو آسیب ندیدی ؟ حالت خوبه ؟
€ هوسوک تو مگه نمیخواستی من قدرت نامجون رو کشف کنم ؟
÷ اره خب
€ من وظیفم رو انجام دادم ، چرا نمیزاری برم ؟
یهو هوسوک به تته پته افتاد
÷ خب چون چیزه .... تو دیگه یکی از مایی پس پیش ما بمون
یونگی عصبی به جیهوپ نگاه میکرد و زیر لب براش لعنت میفرستاد
میگید چرا ؟
پارت بعد میگممم
خماریییی
۵.۵k
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.