آقا جان ...
آقا جان ...
هر چند که در شهر تو بازار زیاد است
باید برسم زد خریدار زیاد است...
من در به در پنجره فولادم و دیریست
بین من آن پنجره دیوار زیاد است ...
آنقدر کریمی که بدهکار تو کم نیست
آنقدر کریمی که طلبکار زیاد است ...
خورشید و ماهی و غروبی و طلوعی
پس در حرمت روزه شکدار زیاد است !
گندم به کبوتر بدهم؟ شعر بخوانم؟
آخر چه کنم؟ در خرمت کار زیاد است...
هر گوشه ایران حرم توست که با تو
همسایه دیوار به دیوار زیاد است ...
از دور سلامی و تو از دور جوابی
این فاصله انگار نه انگار زیاد است ...
#امام رضا
#قطعه- ای - از - بهشت
هر چند که در شهر تو بازار زیاد است
باید برسم زد خریدار زیاد است...
من در به در پنجره فولادم و دیریست
بین من آن پنجره دیوار زیاد است ...
آنقدر کریمی که بدهکار تو کم نیست
آنقدر کریمی که طلبکار زیاد است ...
خورشید و ماهی و غروبی و طلوعی
پس در حرمت روزه شکدار زیاد است !
گندم به کبوتر بدهم؟ شعر بخوانم؟
آخر چه کنم؟ در خرمت کار زیاد است...
هر گوشه ایران حرم توست که با تو
همسایه دیوار به دیوار زیاد است ...
از دور سلامی و تو از دور جوابی
این فاصله انگار نه انگار زیاد است ...
#امام رضا
#قطعه- ای - از - بهشت
۱.۱k
۱۱ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.