پارت پنجم
پارت پنجم
تهیونگ :وایییییییییییییییییییییییییییی
یاس:وای ببخشید نمیخواستم خیست کنم
تهیونگ:چرا میسوزه؟؟ تو آبت چی بود؟؟
یاس: (یه جرعه از آب میخوره )هیچی😏
تهیونگ:وای میسوزه😣 😰 😵 😵 😵
یونگی:چیه پسر ؟؟؟کل مدرسه رو روی سرت گذاشتی-_-
تهیونگ:میسوزههههههههههههههه
(فلش بک)
صدف : یاسسسسسس
یاس:چرا داد میزنه کلا مگه چقدر فاصله داریم؟؟؟
صدف: ببخشید😶
یاس : چیه؟؟
صدف: یخورده جوهر نمک داری؟؟؟
یاس : فکر کنم سوگل داره
صدف:سوگلللللللللللللللللللللل
یاس:ای درد هزار بار میگم تو قصر زندگی نمیکنیم که داد میزنی😬
سوگل:والا
صدف :ببخشید
سوگل:حالا چه کار داشتی؟؟
صدف:جوهر نمک پودری داریم؟؟؟
یاس :حالا داری؟؟😒
سوگل:یه لیوان بسه؟؟،🙄
صدف:بله دقیقا اندازست🙂
یاس:باشه حالا با اون خندش
ستایش :آهای شما دارین چه نقشه های شومی میکشین؟؟؟ها یالا جواب بدین
صدف :آها بگو کل بچه ها بیان
......
(اندکی بعد)
صدف: خب بچه ها نقشه از این قراره من تو لباسش پودر جوهر نمک میریزم بعد یاس روش آب میریزه تا خیس شه بعد که خیس شد پودر اثر خودشو میزاره و اون میسوزه😈
یاس :منکه پایم ولی کسی نظری نداره که بهتر باشه؟
بقیه :نه
(پایان فلش بک)
یاس:حق داره😏
یونگی:چی حق داره🤔
یاس: که بسوزه دیگه☺
جیمین: مگه چی کار کردین؟؟
صدف: به شما چه یه رازه🙄
پسرا به سمت دست شویی که تهیونگ رفته حرکت می کنند.
( دست شویی)
تهیونگ در حال عوض کردن لباساشه و زیر لب فحشی نسار صدف و دخترا میکنه😠
پسرا که می بینن تمام بدن تهیونگ قرمزه و ریخته بیرون تمام تلاششون رو می کنند که جلوی خندشون رو بگیرن
جین: وقتی به زور می دی لباساتو بشورن همینه دیگه خخ😅
تهیونگ: تو طرف منی یا اونا😑
جین: ( در حالی که سعی میکنه خودشو جمع کنه) معلومه تو🙂
جیمین: حالا می خوای چه کار کنی؟؟
تهیونگ :وایییییییییییییییییییییییییییی
یاس:وای ببخشید نمیخواستم خیست کنم
تهیونگ:چرا میسوزه؟؟ تو آبت چی بود؟؟
یاس: (یه جرعه از آب میخوره )هیچی😏
تهیونگ:وای میسوزه😣 😰 😵 😵 😵
یونگی:چیه پسر ؟؟؟کل مدرسه رو روی سرت گذاشتی-_-
تهیونگ:میسوزههههههههههههههه
(فلش بک)
صدف : یاسسسسسس
یاس:چرا داد میزنه کلا مگه چقدر فاصله داریم؟؟؟
صدف: ببخشید😶
یاس : چیه؟؟
صدف: یخورده جوهر نمک داری؟؟؟
یاس : فکر کنم سوگل داره
صدف:سوگلللللللللللللللللللللل
یاس:ای درد هزار بار میگم تو قصر زندگی نمیکنیم که داد میزنی😬
سوگل:والا
صدف :ببخشید
سوگل:حالا چه کار داشتی؟؟
صدف:جوهر نمک پودری داریم؟؟؟
یاس :حالا داری؟؟😒
سوگل:یه لیوان بسه؟؟،🙄
صدف:بله دقیقا اندازست🙂
یاس:باشه حالا با اون خندش
ستایش :آهای شما دارین چه نقشه های شومی میکشین؟؟؟ها یالا جواب بدین
صدف :آها بگو کل بچه ها بیان
......
(اندکی بعد)
صدف: خب بچه ها نقشه از این قراره من تو لباسش پودر جوهر نمک میریزم بعد یاس روش آب میریزه تا خیس شه بعد که خیس شد پودر اثر خودشو میزاره و اون میسوزه😈
یاس :منکه پایم ولی کسی نظری نداره که بهتر باشه؟
بقیه :نه
(پایان فلش بک)
یاس:حق داره😏
یونگی:چی حق داره🤔
یاس: که بسوزه دیگه☺
جیمین: مگه چی کار کردین؟؟
صدف: به شما چه یه رازه🙄
پسرا به سمت دست شویی که تهیونگ رفته حرکت می کنند.
( دست شویی)
تهیونگ در حال عوض کردن لباساشه و زیر لب فحشی نسار صدف و دخترا میکنه😠
پسرا که می بینن تمام بدن تهیونگ قرمزه و ریخته بیرون تمام تلاششون رو می کنند که جلوی خندشون رو بگیرن
جین: وقتی به زور می دی لباساتو بشورن همینه دیگه خخ😅
تهیونگ: تو طرف منی یا اونا😑
جین: ( در حالی که سعی میکنه خودشو جمع کنه) معلومه تو🙂
جیمین: حالا می خوای چه کار کنی؟؟
۸۱.۷k
۲۶ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.