پارت چهارم
پارت چهارم
تهیونگ: من جای تو بودم این کارو نمی کردم
صدف: چرا؟😐
تهیونگ :چونکه زیرا به دلیل اینکه هر کاری میتونم باهات بکنم😌
صدف:😐 بدش من(راشو میکشه میره)
صدف: (زمزمه وار) اون پسره با خودش چی فکر کرده میخواد چیکار کنه مثلا
_چی با خودت غر غر میکنی؟؟؟
باصدای یاس به خودش میاد
صدف:پسره پرو منو از خودش می ترسونه فکر کرده کیه هااااااا(با داد)
ستایش :باشه حالا،میخوای چیکار کنی؟؟؟
صدف:میشورمش:persevering_face:😥
رومینا:نمیخواد خودم میشورمش😶
صدف:نع خودم میشورمش😏
یاس:ایگو میخواد چیکار کنه؟؟؟
صدف:خخخخ:smiling_face_with_smiling_eyes:
یاس :من کاری ندارم ولی کمک خواستی روم حساب کن
همه: اره رو ما حساب کن
صدف: نیازی به کمک نیست خودم انجامش
می دم😏
یاس : چی تو فکرته؟؟؟
صدف: 🙂 فک کردی من لباس اون بچه پرو رو سالم به دستش میرسونم؟🙄
پریسا: نهههههه این کارو نکن 😯
نارین: حال دعوا داری 😑
صدف: شاید😌
ستایش: یه بلایی سر لباست میاره ها😐
صدف: از من چه انتظاری دارین ها😕 که لباس اونو بشورم نظرتون چیه که اتو هم بکنم یا سر چوب لباسی هم بزارم😑
سوگل: آره من موافقم😆
صدف:😐 😒 😑 🤐
یاس: نه نمی خواد اتو کنی یا سر چوب لباسی بزاری ولی با اونا در نیوفت
صدف: چرا؟؟؟
یاس: چون پسرن
رومینا: و ما تازه اومدیم
ستایش: بهتره با کسی در نیوفتیم
پریسا: راس میگن بزار بیایم بعد دعوا راه بندازیم۰
صدف:مگه الان تو راهیم؟🙄
نارین:بزارین هر کار دوست داره بکنه یه تفریحی شه
سوگل: مرض داری نارین؟؟
.....
(زنگ آخر)
تهیونگ:آهای بچه پرو لباسم یادت نره!!
صدف:چشم تهیونگ شی🙂
تهیونگ رو به کوک: عجیب شده ها!
کوک: ولش کن😏
.......
(در خانه دختر ها)
صدف:میرم لباس بشورم
نارین: اگه خراب کاری کنی با من طرفی
صدف:مثلا چیکار
سوگل: شام بی شام
صدف :امممم حالا که فکر میکنم نمیکنم
سوگل :آفرین
.....
(فردا)
صدف:اون پسره تهیونگ کو؟؟؟؟
نارین:من چه میدونم؟؟؟؟
ستایش: اون پسره نیست که دم دربدون فرم ایستاده؟؟
صدف:خوده پرو شه
صدف:هی بچه پرو(با تهیونگه)
تهیونگ: سلامتو خوردی؟؟؟
صدف :سلام
تهیونگ:سلام بله
صدف :لباست
تهیونگ:چه عجب
صدف: بگیر
صدف: یاس الان وقتشه
..................
تهیونگ :وایییییییییییییییییییییییییییی
تهیونگ: من جای تو بودم این کارو نمی کردم
صدف: چرا؟😐
تهیونگ :چونکه زیرا به دلیل اینکه هر کاری میتونم باهات بکنم😌
صدف:😐 بدش من(راشو میکشه میره)
صدف: (زمزمه وار) اون پسره با خودش چی فکر کرده میخواد چیکار کنه مثلا
_چی با خودت غر غر میکنی؟؟؟
باصدای یاس به خودش میاد
صدف:پسره پرو منو از خودش می ترسونه فکر کرده کیه هااااااا(با داد)
ستایش :باشه حالا،میخوای چیکار کنی؟؟؟
صدف:میشورمش:persevering_face:😥
رومینا:نمیخواد خودم میشورمش😶
صدف:نع خودم میشورمش😏
یاس:ایگو میخواد چیکار کنه؟؟؟
صدف:خخخخ:smiling_face_with_smiling_eyes:
یاس :من کاری ندارم ولی کمک خواستی روم حساب کن
همه: اره رو ما حساب کن
صدف: نیازی به کمک نیست خودم انجامش
می دم😏
یاس : چی تو فکرته؟؟؟
صدف: 🙂 فک کردی من لباس اون بچه پرو رو سالم به دستش میرسونم؟🙄
پریسا: نهههههه این کارو نکن 😯
نارین: حال دعوا داری 😑
صدف: شاید😌
ستایش: یه بلایی سر لباست میاره ها😐
صدف: از من چه انتظاری دارین ها😕 که لباس اونو بشورم نظرتون چیه که اتو هم بکنم یا سر چوب لباسی هم بزارم😑
سوگل: آره من موافقم😆
صدف:😐 😒 😑 🤐
یاس: نه نمی خواد اتو کنی یا سر چوب لباسی بزاری ولی با اونا در نیوفت
صدف: چرا؟؟؟
یاس: چون پسرن
رومینا: و ما تازه اومدیم
ستایش: بهتره با کسی در نیوفتیم
پریسا: راس میگن بزار بیایم بعد دعوا راه بندازیم۰
صدف:مگه الان تو راهیم؟🙄
نارین:بزارین هر کار دوست داره بکنه یه تفریحی شه
سوگل: مرض داری نارین؟؟
.....
(زنگ آخر)
تهیونگ:آهای بچه پرو لباسم یادت نره!!
صدف:چشم تهیونگ شی🙂
تهیونگ رو به کوک: عجیب شده ها!
کوک: ولش کن😏
.......
(در خانه دختر ها)
صدف:میرم لباس بشورم
نارین: اگه خراب کاری کنی با من طرفی
صدف:مثلا چیکار
سوگل: شام بی شام
صدف :امممم حالا که فکر میکنم نمیکنم
سوگل :آفرین
.....
(فردا)
صدف:اون پسره تهیونگ کو؟؟؟؟
نارین:من چه میدونم؟؟؟؟
ستایش: اون پسره نیست که دم دربدون فرم ایستاده؟؟
صدف:خوده پرو شه
صدف:هی بچه پرو(با تهیونگه)
تهیونگ: سلامتو خوردی؟؟؟
صدف :سلام
تهیونگ:سلام بله
صدف :لباست
تهیونگ:چه عجب
صدف: بگیر
صدف: یاس الان وقتشه
..................
تهیونگ :وایییییییییییییییییییییییییییی
۶۶.۹k
۲۶ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.