عشق خدمتکاری پارت۲
عشق خدمتکاری_پارت۲
با سرگیجه عجیبی چشمام رو باز کردم که بزور باز میشد لامصب عینوهو چسب چوب چسبیده بود به هم توف به این شانسم.
چیه خو میخواستید بگم چشمانم را گشودم نخیرم از این خبرا نیست.
راسی بنده یه دختر شروشیطون مامانم و ....بماند .اسمم بهاره و ۱۶ سالمه تازه سال اخرمه و قراره سال بعد وارد دبیرستان
شم.و اینکه زندگی فقیرم میگذره با گذر عمرم و البته با مامانم
همیشه مثبتم.
کلی بخوام بگم میدونم که کنجکاوید چرا من ؟درسته.شاید بخاطر ماجراهایی که .....هوم شیطونیدا ولی از این خبرا نیس
چون من خودم خطم روزگارم.
خوب کجا بودیم اها من کلا هیچ فامیل پدری یا مادری تا اونجایی که یادمه نداشتم .
اخ بسوزه پدر سینگلی یه پسر دائی یا عمو و خاله هم ندارم اسب سفید دار فامیل باشه حداقل از سینگلی درام.
من قیافم کلا به سمت مامانم کشیده نه بورم نه زیاد شرقی بین این دوتام.
قربون خدا برم که اخرین نفر تو صف شانس منو گیر اورد گفت تموم شد شانسا پخش کردم😑 😢 .....
×لایک فراوموش نشه واسه ادامش کامنت کنیدمرصی×
با سرگیجه عجیبی چشمام رو باز کردم که بزور باز میشد لامصب عینوهو چسب چوب چسبیده بود به هم توف به این شانسم.
چیه خو میخواستید بگم چشمانم را گشودم نخیرم از این خبرا نیست.
راسی بنده یه دختر شروشیطون مامانم و ....بماند .اسمم بهاره و ۱۶ سالمه تازه سال اخرمه و قراره سال بعد وارد دبیرستان
شم.و اینکه زندگی فقیرم میگذره با گذر عمرم و البته با مامانم
همیشه مثبتم.
کلی بخوام بگم میدونم که کنجکاوید چرا من ؟درسته.شاید بخاطر ماجراهایی که .....هوم شیطونیدا ولی از این خبرا نیس
چون من خودم خطم روزگارم.
خوب کجا بودیم اها من کلا هیچ فامیل پدری یا مادری تا اونجایی که یادمه نداشتم .
اخ بسوزه پدر سینگلی یه پسر دائی یا عمو و خاله هم ندارم اسب سفید دار فامیل باشه حداقل از سینگلی درام.
من قیافم کلا به سمت مامانم کشیده نه بورم نه زیاد شرقی بین این دوتام.
قربون خدا برم که اخرین نفر تو صف شانس منو گیر اورد گفت تموم شد شانسا پخش کردم😑 😢 .....
×لایک فراوموش نشه واسه ادامش کامنت کنیدمرصی×
۱۷.۰k
۱۳ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.