...
...
صبری است در نگاه تو که در ما جفا کند
با شـور عشـق دل ما را به غـم مبتلا کند
در این کوره راه مانده است دلی به آرزو
کو آن طبیب مـا که به غمزه دل دوا کند
گویا که مـاهتاب امشب هلال شده است
در چشـم عاشـقان دردی اسـت به پا کند
منـظور از عاشـقی شـور اسـت و بنـدگی
ایـن دل پر شـرر اسـت کی غـم رهـا کـند
معجون عشق توست افسون به شعر من
باطل نِمـای تـو سِــحر تـا دل اقــتدا کـند
تو خـود مـوذنی و قبلهگـاه سـراپرده دل
آن کـیست کـه جـفای درد را بـر ملا کـند
خشکیده قـنچـه هـا و پـژمـرده بـرگ هـا
پاییـز به شـکوه آمده با دل چـه هـا کـند
لبهایسرخ چوننگین فتاده بر انگشتری
باشــد عقیـق عشـق کــه دل را دوا کــند
دعواست میان من و اغیار به شور عشق
عشقی که به اغیار روا و بهمن ناروا کند
با خط ابروان خود زدهای خنجری به دل
محتاجعشق را چهکس به زخمه رها کند
در قلب من آتشی است بهپا بهنام «ندا»
ما را بهراه سوخته از آتش که رهنما کند #سروده_های_عاشقانه
صبری است در نگاه تو که در ما جفا کند
با شـور عشـق دل ما را به غـم مبتلا کند
در این کوره راه مانده است دلی به آرزو
کو آن طبیب مـا که به غمزه دل دوا کند
گویا که مـاهتاب امشب هلال شده است
در چشـم عاشـقان دردی اسـت به پا کند
منـظور از عاشـقی شـور اسـت و بنـدگی
ایـن دل پر شـرر اسـت کی غـم رهـا کـند
معجون عشق توست افسون به شعر من
باطل نِمـای تـو سِــحر تـا دل اقــتدا کـند
تو خـود مـوذنی و قبلهگـاه سـراپرده دل
آن کـیست کـه جـفای درد را بـر ملا کـند
خشکیده قـنچـه هـا و پـژمـرده بـرگ هـا
پاییـز به شـکوه آمده با دل چـه هـا کـند
لبهایسرخ چوننگین فتاده بر انگشتری
باشــد عقیـق عشـق کــه دل را دوا کــند
دعواست میان من و اغیار به شور عشق
عشقی که به اغیار روا و بهمن ناروا کند
با خط ابروان خود زدهای خنجری به دل
محتاجعشق را چهکس به زخمه رها کند
در قلب من آتشی است بهپا بهنام «ندا»
ما را بهراه سوخته از آتش که رهنما کند #سروده_های_عاشقانه
۷.۱k
۱۳ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.