چشم دریایی تو شبتاب هر شعر و غزل
چشم دریایی تو شبتاب هر شعر و غزل
من فدای چشم زیبای تو بودم از ازل
با من ای آرام جان، کمتر بکن ناز و ادا
عشوه هایت می کشاند پای دل را در گُسل
آنکه در دام نگاه تو در افتاده منم
از چه می ترسی زمن؟ حیٌ علی خیرالعمل
من فقط محتاج آن لبخند زیبای توأم
لب فروبستی ز من، عشقم! نگاهی لااقل
خود نمی دانی و من آغشته ام با عشق تو
می سپارم بوسه هایت را مگیر از این غزل
من فدای چشم زیبای تو بودم از ازل
با من ای آرام جان، کمتر بکن ناز و ادا
عشوه هایت می کشاند پای دل را در گُسل
آنکه در دام نگاه تو در افتاده منم
از چه می ترسی زمن؟ حیٌ علی خیرالعمل
من فقط محتاج آن لبخند زیبای توأم
لب فروبستی ز من، عشقم! نگاهی لااقل
خود نمی دانی و من آغشته ام با عشق تو
می سپارم بوسه هایت را مگیر از این غزل
۹.۱k
۱۹ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۹۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.