از روزهای سرد من بگذر خیالی نیست ..
از روزهای سرد من بگذر خیالی نیست ..
پشت سرت وامانده اینجا در، خیالی نیست ،
در اضطراب روزهای بعد از این امروز
خون می چکد از دیدگان تر، خیالی نیست
آری فراموشم بکن آرام و بی تاخیر
حالم شود حتی از این بدتر خیالی نیست
بعد از تو هستم در خیالت ساکن کنجِ
میخانه های بی در و پیکر خیالی نیست
من باشم و جای تو تنها خاطراتی تلخ
این را دگر باید کنم باور، خیالی نیست ...
شبها به جای عشق تو با خویش خواهم گفت
از روزهای روشن دیگر، خیالی نیست
این قصّه هم مثل تمام قصّه های درد
حتما به جایی می رسد آخر خیالی نیست...!
پشت سرت وامانده اینجا در، خیالی نیست ،
در اضطراب روزهای بعد از این امروز
خون می چکد از دیدگان تر، خیالی نیست
آری فراموشم بکن آرام و بی تاخیر
حالم شود حتی از این بدتر خیالی نیست
بعد از تو هستم در خیالت ساکن کنجِ
میخانه های بی در و پیکر خیالی نیست
من باشم و جای تو تنها خاطراتی تلخ
این را دگر باید کنم باور، خیالی نیست ...
شبها به جای عشق تو با خویش خواهم گفت
از روزهای روشن دیگر، خیالی نیست
این قصّه هم مثل تمام قصّه های درد
حتما به جایی می رسد آخر خیالی نیست...!
۲.۷k
۱۱ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.