زدام سینه ام،دل می گریزد گل من،دیگراز گل می گریزد
زدام سینه ام،دل می گریزد گل من،دیگراز گل می گریزد
مده پندش ،که این دیوانهء عشق زنیرنگ تو عاقل می گریزد
چنان موج هراسانی شب و روز زدریاوزساحل می گریزد
زهرقیدی بجزبند محبت بودهرچند مشکل می گریزد
هم از خصمان عاقل،میهراسد هم ازیاران جاهل، می گریزد
چه سازم بادل دیوانهء خویش زمنهم گاه، این دل می گریزد
مده پندش ،که این دیوانهء عشق زنیرنگ تو عاقل می گریزد
چنان موج هراسانی شب و روز زدریاوزساحل می گریزد
زهرقیدی بجزبند محبت بودهرچند مشکل می گریزد
هم از خصمان عاقل،میهراسد هم ازیاران جاهل، می گریزد
چه سازم بادل دیوانهء خویش زمنهم گاه، این دل می گریزد
۹۰۸
۰۱ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.