*راز دل*
*راز دل*
ماه وش :
انقدر نگاهم کرد تا نگاش کردم
کیهان : از من دلخوری
- نه
اخم کرد وگفت : چرا میگی نه هروقت دلخوری هر وقت حرفی داری بگو نکه اینجور تو دل کوچیکت قایمش کنی واینجوری گرفته بشی
- چیزیم نیست
دستامو گرفت وتو چشام نگاه کرد بدجور وابسته ای این نگاه وچشای قشنگش شده بودم
کیهان : می دونی چقدر دوست دارم
- نه
لبخندی زدوگفت : انقدر که الان دلم می ترکه اینجوری می بینمت ...ماه وش
نگاهمو ازش گرفتم وگفتم : جونم
کیهان : عزیزم می خواستم یه چیزی بگم
- چی
کیهان : میشه در موردم بد قضاوت نکنی
- وقتی حرفاتو نشنیدم چطور قضاوت کنم !
کیهان سرشو انداخت پایین وگفت : باید زودتر می گفتم ولی دوست نداشتم بفهمی وبا فکرش خودتو ناراحت کنی
سکوت کردم تا راحت حرفشو بزنه
کیهان : راستش ...چند وقت پیش با زن عمو رفتیم می خواست نازنین رو ببینه ...منم باهاش بودم
انگار یکی قلبمو تو مشتش فشار می داد احساس خفگی می کردم
کیهان : فهمیدم مریضه واحسان چیزی نداره خرجش کنه بهشون کمک مالی کردم ولی ناشناس احسان فهمید اومد گفت برم با اون حرف بزنم حال روحیش بدبود حتا پرونده ای پزشکیش رو نشون بابا دادم تا با دوستش حرف بزنه فهمیدم همه چی به خودم برمی گرده دیدم زیاده روی کردم پرونده رو رفتم بدم به احسان اونو دیدم ...گفتم بخشیدمش وبرگشتم ...معذرت می خوام چیزی نگفتم نخواستم ناراحت بشی
نگاش کردم بغض تو گلوم رو قورت دادم وگفتم : دیگه خیلی زیادی خوب بودن خوب نیست بخاطر اون تو چه حالی رفتی وبرگشتی چطور تونستی ببخشی کیهان
کیهان : اینجوری خودم آرومتر میشم
نگاش کردم وگفتم : خوشحال میشم دیگه اسمشون تو زندگیمون نیاد
کیهان : قول میدم می بخشی خانمم
- بهت ایمان دارم کیهان
دستامو بوسید وگفت : منم می پرستمت مهربونم
تا حالا جلو پام رو به روم نشسته بود بلند شد ودستامو کشید تا منم بلند شم متعجب نگاش کردم لبخند زدوگفت : بیا اینجا
- کجا
خندید وگفت : نترس منظورم تخت نیست
با حرص زدم به بازوش برگشت نگام کرد وگفت : می دونی با گردنم چیکار کردی ببین
از دیدن گردنش لبمو گزیدم وگفتم : وااای کسی هم دیده
لبخند زد وگفت : نمی دونم قایم کردم کسی نبینه یه داراکولا تو خونمونه
- تو بیشتر بهشون می خوری
خندید ودر کمد شو باز کرد وگفت : بهتره آماده بشیم که امشب شب مهمیه
براش لباس انتخواب کردم هر چند هر چی می پوشید بهش میومد تا اون آماده می شد منم رفتم اتاقم وآماده شدم
ماه وش :
انقدر نگاهم کرد تا نگاش کردم
کیهان : از من دلخوری
- نه
اخم کرد وگفت : چرا میگی نه هروقت دلخوری هر وقت حرفی داری بگو نکه اینجور تو دل کوچیکت قایمش کنی واینجوری گرفته بشی
- چیزیم نیست
دستامو گرفت وتو چشام نگاه کرد بدجور وابسته ای این نگاه وچشای قشنگش شده بودم
کیهان : می دونی چقدر دوست دارم
- نه
لبخندی زدوگفت : انقدر که الان دلم می ترکه اینجوری می بینمت ...ماه وش
نگاهمو ازش گرفتم وگفتم : جونم
کیهان : عزیزم می خواستم یه چیزی بگم
- چی
کیهان : میشه در موردم بد قضاوت نکنی
- وقتی حرفاتو نشنیدم چطور قضاوت کنم !
کیهان سرشو انداخت پایین وگفت : باید زودتر می گفتم ولی دوست نداشتم بفهمی وبا فکرش خودتو ناراحت کنی
سکوت کردم تا راحت حرفشو بزنه
کیهان : راستش ...چند وقت پیش با زن عمو رفتیم می خواست نازنین رو ببینه ...منم باهاش بودم
انگار یکی قلبمو تو مشتش فشار می داد احساس خفگی می کردم
کیهان : فهمیدم مریضه واحسان چیزی نداره خرجش کنه بهشون کمک مالی کردم ولی ناشناس احسان فهمید اومد گفت برم با اون حرف بزنم حال روحیش بدبود حتا پرونده ای پزشکیش رو نشون بابا دادم تا با دوستش حرف بزنه فهمیدم همه چی به خودم برمی گرده دیدم زیاده روی کردم پرونده رو رفتم بدم به احسان اونو دیدم ...گفتم بخشیدمش وبرگشتم ...معذرت می خوام چیزی نگفتم نخواستم ناراحت بشی
نگاش کردم بغض تو گلوم رو قورت دادم وگفتم : دیگه خیلی زیادی خوب بودن خوب نیست بخاطر اون تو چه حالی رفتی وبرگشتی چطور تونستی ببخشی کیهان
کیهان : اینجوری خودم آرومتر میشم
نگاش کردم وگفتم : خوشحال میشم دیگه اسمشون تو زندگیمون نیاد
کیهان : قول میدم می بخشی خانمم
- بهت ایمان دارم کیهان
دستامو بوسید وگفت : منم می پرستمت مهربونم
تا حالا جلو پام رو به روم نشسته بود بلند شد ودستامو کشید تا منم بلند شم متعجب نگاش کردم لبخند زدوگفت : بیا اینجا
- کجا
خندید وگفت : نترس منظورم تخت نیست
با حرص زدم به بازوش برگشت نگام کرد وگفت : می دونی با گردنم چیکار کردی ببین
از دیدن گردنش لبمو گزیدم وگفتم : وااای کسی هم دیده
لبخند زد وگفت : نمی دونم قایم کردم کسی نبینه یه داراکولا تو خونمونه
- تو بیشتر بهشون می خوری
خندید ودر کمد شو باز کرد وگفت : بهتره آماده بشیم که امشب شب مهمیه
براش لباس انتخواب کردم هر چند هر چی می پوشید بهش میومد تا اون آماده می شد منم رفتم اتاقم وآماده شدم
۱۵.۷k
۲۵ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.