پارت اول رمان funny girls
پارت اول رمان funny girls
(سانی) داشتم با گوشیم ور میرفتم تا اهنگ جدید بیابم که دیدم در میزنن از اونجایی که هیشکی اینجا عین ادم در نمیزنه وارد نمیشه حدس زدم رئیسه ، رئیس وارد شد و گفت برای کمپانی ال اس باید اهنگ جدید طرح کنیم و ایده بدیم تا اینو گفت به فکر تیفانی افتادم اگر بهش نگم خودش میکشتم و خودش سر مزارم حلوا پخش میکنه (چیه خو بچم کم داره) هوفـــ به رئیس جواب تأیید رو دادم و رفتم سمت اتاق تیفانی و یهو درو باز کردمو رفتم تو (اینم مث بقیه شون منگله) (تیفانی) داشتم متن رپ مینوشتم که یکی مث خر وارد اتاق شد وقتی برگشتم دیدم یه اسگل به تمام معنا که یجور منگلی تو نگاش بود داره نگام میکنه اخر سر طاقت نیاوردمو یه جیغ پدر مادر دار زدم که با این جیغ دو نوع گاو وارد اتاق شدن دیدم کسی نبود جز لیصا و سولی کیثافتـــ داشتم تو ذهنم بهشون فحش ابکی میدادم که هیومین هم وارد شد تنها شخص منظم و ادم گروه همین بشر بود با دیدنش ازش اویزون شدم (لیصا)داشتم یه کتاب میخوندم که (البته کتاب میکاپ ها وگرنه بچم عقلش به چیزای دیگه رد نمیده)
که یه صدای نکره شنیدم و فهمیدم منبع صدا از اون گلوی شنقل تیفانیه یهو با سولی پریدیم تو اتاق تیفانی که دیدم تیفانی عین بز اویزون هیومینه
(هیومین)
داشتم با سولی حرف میزدم (البته تو گوشی) داشتم بش میگفتم با بچه ها صحبت کنیم تا بالاخره ریتم و متن و اهنگ و رقص و طرح لباس مشخص بشه از رئیس بپرسیم تو چه تاریخی سولو کنیم
بعد از ظهر بود که رئیس یه سری مدارک مربوط به سولو برامون اورد و امضا کردیم انقد امضا کردم دستم کهیر زد باو
(سولی)
وقتی بحث شد و این جور زرزربازیا رفتم تا ببینم با اهنگی که انا ساخته بود میتونم رقص بسازم رقص جالبی در اومده بود که سانی بهم زنگ زد و گفت کی برم برا تمرین رقص باهاشون (د اخه عقب مونده های ذهنی نیم ساعت پیش بهم اهنگ دادین الان بیام باهاتون تمرین کنم¿¿¿
.
.
.
بچه ها از پارت ۱ تا ۸ یکم پارتاش کوتاهه چون شاید تا اون موقع چن نفر اضافه شدن 😜 😜 😜
اگر غلط املایی یا مشکل داشتم بگین بهم
(سانی) داشتم با گوشیم ور میرفتم تا اهنگ جدید بیابم که دیدم در میزنن از اونجایی که هیشکی اینجا عین ادم در نمیزنه وارد نمیشه حدس زدم رئیسه ، رئیس وارد شد و گفت برای کمپانی ال اس باید اهنگ جدید طرح کنیم و ایده بدیم تا اینو گفت به فکر تیفانی افتادم اگر بهش نگم خودش میکشتم و خودش سر مزارم حلوا پخش میکنه (چیه خو بچم کم داره) هوفـــ به رئیس جواب تأیید رو دادم و رفتم سمت اتاق تیفانی و یهو درو باز کردمو رفتم تو (اینم مث بقیه شون منگله) (تیفانی) داشتم متن رپ مینوشتم که یکی مث خر وارد اتاق شد وقتی برگشتم دیدم یه اسگل به تمام معنا که یجور منگلی تو نگاش بود داره نگام میکنه اخر سر طاقت نیاوردمو یه جیغ پدر مادر دار زدم که با این جیغ دو نوع گاو وارد اتاق شدن دیدم کسی نبود جز لیصا و سولی کیثافتـــ داشتم تو ذهنم بهشون فحش ابکی میدادم که هیومین هم وارد شد تنها شخص منظم و ادم گروه همین بشر بود با دیدنش ازش اویزون شدم (لیصا)داشتم یه کتاب میخوندم که (البته کتاب میکاپ ها وگرنه بچم عقلش به چیزای دیگه رد نمیده)
که یه صدای نکره شنیدم و فهمیدم منبع صدا از اون گلوی شنقل تیفانیه یهو با سولی پریدیم تو اتاق تیفانی که دیدم تیفانی عین بز اویزون هیومینه
(هیومین)
داشتم با سولی حرف میزدم (البته تو گوشی) داشتم بش میگفتم با بچه ها صحبت کنیم تا بالاخره ریتم و متن و اهنگ و رقص و طرح لباس مشخص بشه از رئیس بپرسیم تو چه تاریخی سولو کنیم
بعد از ظهر بود که رئیس یه سری مدارک مربوط به سولو برامون اورد و امضا کردیم انقد امضا کردم دستم کهیر زد باو
(سولی)
وقتی بحث شد و این جور زرزربازیا رفتم تا ببینم با اهنگی که انا ساخته بود میتونم رقص بسازم رقص جالبی در اومده بود که سانی بهم زنگ زد و گفت کی برم برا تمرین رقص باهاشون (د اخه عقب مونده های ذهنی نیم ساعت پیش بهم اهنگ دادین الان بیام باهاتون تمرین کنم¿¿¿
.
.
.
بچه ها از پارت ۱ تا ۸ یکم پارتاش کوتاهه چون شاید تا اون موقع چن نفر اضافه شدن 😜 😜 😜
اگر غلط املایی یا مشکل داشتم بگین بهم
۷.۵k
۲۶ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۵۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.