مرا ببخش اگر دوستت دارم
مرا ببخش اگر دوستت دارم
و کاری از دستم بر نمی آید
نه به این خاطر که "مهربانی" کردن بلد نبود ...
بلد بود ...
نه به خاطر این که "کم" بود و "کم حرف" بود ...
نه!
نه از آن جهت که "سرد" و "سنگین" و "مغرور" بود ...
نه به این دلیل که
"صبح بخیر" هایِ از نانِ شب واجب ترش به راه نبود ...
نه برای این که "شب بخیر" های مرفین دارش قضا می شد
و به حالت هایِ مختلف انتظار به خواب می رفتم ...
نه !
نه به خاطر آن همه "خودداری" ...
نه آن اندازه یِ باور نکردنی تظاهر به "بی تفاوتی" ...
نه آن حجم عظیم از "سنگدلی" ...
نه به خاطر آن همه "تحملِ" غیرِ قابلِ تحمل،
و تنها از این بابت
که این همه می توانست احساسات درونی اش را
سرکوب کند،
به دلیل این که احساس می کردم
درون خودش را ویران و ویرانه کرده بود ...
دیگر کنارش احساس آرامش و امنیت نمی کردم!
"سنگین دلی" که تا این حد با "خود" نامهربان بود
چگونه می توانست "دیگری" را
نه بیش از اندازه
که به جا و به اندازه دوست بدارد؟
و کاری از دستم بر نمی آید
نه به این خاطر که "مهربانی" کردن بلد نبود ...
بلد بود ...
نه به خاطر این که "کم" بود و "کم حرف" بود ...
نه!
نه از آن جهت که "سرد" و "سنگین" و "مغرور" بود ...
نه به این دلیل که
"صبح بخیر" هایِ از نانِ شب واجب ترش به راه نبود ...
نه برای این که "شب بخیر" های مرفین دارش قضا می شد
و به حالت هایِ مختلف انتظار به خواب می رفتم ...
نه !
نه به خاطر آن همه "خودداری" ...
نه آن اندازه یِ باور نکردنی تظاهر به "بی تفاوتی" ...
نه آن حجم عظیم از "سنگدلی" ...
نه به خاطر آن همه "تحملِ" غیرِ قابلِ تحمل،
و تنها از این بابت
که این همه می توانست احساسات درونی اش را
سرکوب کند،
به دلیل این که احساس می کردم
درون خودش را ویران و ویرانه کرده بود ...
دیگر کنارش احساس آرامش و امنیت نمی کردم!
"سنگین دلی" که تا این حد با "خود" نامهربان بود
چگونه می توانست "دیگری" را
نه بیش از اندازه
که به جا و به اندازه دوست بدارد؟
۹۹۸
۱۴ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.