...
...
خودم نمی دیدم اما
شب ها
بین چراغ برق و
خانه تان می ایستادم،
که نور پشت سرم
قد سایه ام را تا پنجره ی اتاق تو بالا ببرد
هیچ وقت چیزی نمی گفت اما
آن روزها
هم راه شدن
با کسی که موهای تو را دیده
حس خوبی داشت
خودم نمی دیدم اما
شب ها
بین چراغ برق و
خانه تان می ایستادم،
که نور پشت سرم
قد سایه ام را تا پنجره ی اتاق تو بالا ببرد
هیچ وقت چیزی نمی گفت اما
آن روزها
هم راه شدن
با کسی که موهای تو را دیده
حس خوبی داشت
۷۷۲
۲۶ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.