هنوز هم پس از سالها چشمانم پی چیزی می گردد،پی خیال گمشده
هنوز هم پس از سالها چشمانم پی چیزی می گردد،پی خیال گمشده ای ...تصویری ...یادی...آهنگی..
فکر می کنم به تمام فصل هایی که بی تو گذشتند و من مضحکانه ازکنارشان رد شدم و تنها لبخند زدم که یک سال دیگر هم به روزهای بی تو بودن اضافه شود، ....
خیال پر کردن جای خالی تو را ندارم،دیگر نمی سازم، تنها ویران می کنم.....
روزها به انتظار کلامی از تو شب شد...
نه آمدی...نه ماندی...نه رفتی...
چرا...سالهاست که رفته ای ...
اما این درد عمیق مرا هنوز که هنوز است رها نکرده...
من هنوز هم پشت همان پنجره ای که رو به هوایت باز میشد منتظر نشسته ام ...
منتظر نشسته ام تا تنها یک نفس از هوایی که تو نفس میکشی را استشمام کنم...
اما تو نیستی ..
مهم نیست که نیستی،من اما چشمانم هنوز منتظر بارقه ای است،کور سویی،نشانه ای ازتوست ...
فکر می کنم به تمام فصل هایی که بی تو گذشتند و من مضحکانه ازکنارشان رد شدم و تنها لبخند زدم که یک سال دیگر هم به روزهای بی تو بودن اضافه شود، ....
خیال پر کردن جای خالی تو را ندارم،دیگر نمی سازم، تنها ویران می کنم.....
روزها به انتظار کلامی از تو شب شد...
نه آمدی...نه ماندی...نه رفتی...
چرا...سالهاست که رفته ای ...
اما این درد عمیق مرا هنوز که هنوز است رها نکرده...
من هنوز هم پشت همان پنجره ای که رو به هوایت باز میشد منتظر نشسته ام ...
منتظر نشسته ام تا تنها یک نفس از هوایی که تو نفس میکشی را استشمام کنم...
اما تو نیستی ..
مهم نیست که نیستی،من اما چشمانم هنوز منتظر بارقه ای است،کور سویی،نشانه ای ازتوست ...
۳.۲k
۰۹ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.