تکپارتی درخاستی
#تکپارتی_درخاستی
ویو ا/ت:
من یه خون آشامم و امشب با دوستام دعوام شد و الان خیلی خیلی به خون احتیاج دارم نمی دونم چیکار کنم مجبورم به جیمین بگم ولی می ترسم بعد گفتن ازم بترسه و برای همیشه ازم جدا بشه... نمیدونم دیگه چیکار کنم... تو همین فکرا رسیدم خونه یه نفس عمیق کشیدم و در زدم
ویو جیمین:
روی کاناپه نشسته بودم و داشتم پاپ کورن می خوردم و فیلم نگا می کردم و منتظر ا/ت بودم نمی دونم چرا اینقدر دیر کرده نگرانش شدم... تو همین فکرا یکی در زد رفتم در و باز کردم که دیدم ا/ت با صورتی پریشون و ناراحت جلوی در وایساده
(ا/ت:+ جیمین:_)
_ا/ت چیشده؟ حالت خوبه؟(نگران)
+اره اره خوبم (رفت داخل خونه)
_ا/ت گفتم چیشده چرا ناراحتی؟ اتفاقی افتاده؟
+هیچی بابا سر یه مسئله ای یا دوستام دعوام شد
_سر چه موضوعی؟
+خب...(استرس) ببین جیمین امیدوارم ناراحت نشی ولی.... خبب... نمی دونم چجوری بگم.. من....
_زود باش بگو تو چی؟(نگران)
+ببین...من....یه خون... یه خون آشامم
_(تعجب) شوخیه دیگه نه؟
+نمیتونم بگم شوخیه ولی خیلی دوس داشتم همینو بهت بگم(که شوخیه)
_خب حالا چیکار کنم؟
+ببین میدونم درخواست خیلی احمقانیه ولی من به خون احتیاج دارم
_یعنی.... میخوای خونمو بوخوری؟
+متاسفم محبورم
_خب... باش
(و نوش جان کردن خون)(ادمین: ایشالا بپره تو گلوت(خطاب به ا/ت))
+(نفس نفس زدن) خیلی ازت ممنونم و متاسفم اگه دوس داری می تونیم از هم جد....
_ششش.. حرفشو نزن... من برای عشقم همه کار می کنم ولی باید اون هم تاوانشو پس بده(هات)
+مثلا چه تاوانی ( با ترس)
_نترس نمیخوام کاری کنم اما فردا باید انواع غذا برام درست کنی ( ادمین: چی فکر کردین^_^)
+ (خیالش راحت شد) اها باشه حتما عزیزم
و تامام
ببخشید اگه بد بود😓
ویو ا/ت:
من یه خون آشامم و امشب با دوستام دعوام شد و الان خیلی خیلی به خون احتیاج دارم نمی دونم چیکار کنم مجبورم به جیمین بگم ولی می ترسم بعد گفتن ازم بترسه و برای همیشه ازم جدا بشه... نمیدونم دیگه چیکار کنم... تو همین فکرا رسیدم خونه یه نفس عمیق کشیدم و در زدم
ویو جیمین:
روی کاناپه نشسته بودم و داشتم پاپ کورن می خوردم و فیلم نگا می کردم و منتظر ا/ت بودم نمی دونم چرا اینقدر دیر کرده نگرانش شدم... تو همین فکرا یکی در زد رفتم در و باز کردم که دیدم ا/ت با صورتی پریشون و ناراحت جلوی در وایساده
(ا/ت:+ جیمین:_)
_ا/ت چیشده؟ حالت خوبه؟(نگران)
+اره اره خوبم (رفت داخل خونه)
_ا/ت گفتم چیشده چرا ناراحتی؟ اتفاقی افتاده؟
+هیچی بابا سر یه مسئله ای یا دوستام دعوام شد
_سر چه موضوعی؟
+خب...(استرس) ببین جیمین امیدوارم ناراحت نشی ولی.... خبب... نمی دونم چجوری بگم.. من....
_زود باش بگو تو چی؟(نگران)
+ببین...من....یه خون... یه خون آشامم
_(تعجب) شوخیه دیگه نه؟
+نمیتونم بگم شوخیه ولی خیلی دوس داشتم همینو بهت بگم(که شوخیه)
_خب حالا چیکار کنم؟
+ببین میدونم درخواست خیلی احمقانیه ولی من به خون احتیاج دارم
_یعنی.... میخوای خونمو بوخوری؟
+متاسفم محبورم
_خب... باش
(و نوش جان کردن خون)(ادمین: ایشالا بپره تو گلوت(خطاب به ا/ت))
+(نفس نفس زدن) خیلی ازت ممنونم و متاسفم اگه دوس داری می تونیم از هم جد....
_ششش.. حرفشو نزن... من برای عشقم همه کار می کنم ولی باید اون هم تاوانشو پس بده(هات)
+مثلا چه تاوانی ( با ترس)
_نترس نمیخوام کاری کنم اما فردا باید انواع غذا برام درست کنی ( ادمین: چی فکر کردین^_^)
+ (خیالش راحت شد) اها باشه حتما عزیزم
و تامام
ببخشید اگه بد بود😓
۷.۱k
۰۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.